بچه محله امام رضا (علیه السلام)

بچه محله امام رضا (علیه السلام)
محسن ذوالفقاری
بچه محله امام رضا (علیه‌السلام)
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صیاد» ثبت شده است

مشکلی که در مسجد گریبان‌گیر شد حضور فردی به ظاهر ساده‌لوح ولی در باطن بسیار باهوش و خوش زبان در مسجد بود!
شاید سوالی که برایتان پیش بیاید این است که فردی با این ویژگی چگونه می‌تواند مشکل ایجاد کند!؟ در ادامه بحث متوجه خواهید شد!
یک روز وقتی از درب مسجد خارج شدم و او را به حالت غیر معمول! با بچه‌های حلقه دیدم متوجه خطر او شدم. تمام تلاش خودم را کردم تا اقدام ضربتی نداشته باشم! و فقط بچه‌ها را از او دور کنم.

وقتی مسئله را به مسئول بالادستی ام اطلاع دادم او هم ابراز نگرانی کرد و قبل از من متوجه خطر او شده بود ولی گفت: فقط باید با احتیاط وارد عمل شویم و به فکر چاره باشیم چرا او از وابستگان یکی از هیئات امنا مسجد هست و از طرف او جذب این مسجد شده است و ممکن است رفتار ناصحیح و بدون مدرک وسند ما، موجب اختلال کار ما در مسجد شود!
با اینکه اصلا نمی‌توانستم درک و هضم کنم ولی چاره‌ای نداشتم جز اینکه از تجربه دیرین او که به کرار برایم اثبات شده بود تبعیت کنم تا در موقعیت مناسب با دلیل و مدرک اقدام جدی صورت گیرد.
در این مدت فقط سعی کردم به صورت  مستقیم و غیر مستقیم بچه ها را از او دور نگه دارم و مانع ارتباط گیری او با بچه ها شوم و تا حد زیادی هم موفق بودم  که این مهم باعث نفرت و انزجار هرچه بیشتر او از من شده بود!
حس تنفر و انزجار او وقتی بروز کرد که خیلی مرموزانه  یکی از حساس‌ترین افراد حلقه را به دام انداخته بود و بعد از قربون صدقه رفتن او! و بد و بیراه گفتن به من، تهدید کرده بود هرکس با من در ارتباط باشد یک روز در خیابون او را چاقو چاقو می کند! این حرف او در بین بچه‌ها پخش شده بود و بچه‌ها به طور اخص آن فرد صید شده! از شدت ترس به طور کامل ارتبطاشان با مسجد قطع شد.
حال دیگر جای ملاحظه کاری نبود! یک شب بعد از نماز و قرآن وقتی مسجد تقریبا خالی شده بود، من و چند تا از مربی‌ها و خادم مسجد سراغش رفتیم. چنان نعره‌ای زدم که فرد مورد نظر چند قدم با سمت عقب رفت و بعد شروع کردم به او تشر زدن  و تهدید کردن. کار به جایی رسید که نزدیک بود به دعوای فیزیکی خیلی جدی برسد که خادم مسجد جدامون کرد و مرا به آشپزخانه برد. مابقی مربی‌ها هم او را به بیرون مسجد بردند و کاری کردند که دیگر پایش را به مسجد نگذاشت! و از همه مهم‌تر سراغ بچه‌ها نیاید!
البته ناگفته نماند که بعد از این قضیه از طرف همان فردی که جزء هیئات امنا بود مورد بازخواست قرار گرفتیم!
خلاصه بعد از آن با تلاش دوباره مربی‌ها و برگزاری برنامه‌های متنوع، افراد دوباره برگشتند و بعد از بازه زمانی تقریبا طولانی کار به روال خودش افتاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۱۸
محسن ذوالفقاری