دوستی میگفت: مساجد امروز ما، همچون اتوبوس شدهاند! پشت سر امام جماعت چند ردیف تشکیل شده از صندلی؛ امام جماعت نیز همچون راننده است. گویا اصل هم بر صاحبان صندلی است و ایستادگان در حاشیهاند.
گاه و بیگاه میشنویم فلان گروه جوان و با دغدغه شروع به کار فرهنگی کردند. میگوییم: الحمدلله! جوان مومن و انقلابی در این زمانه نعمتی است! اما با کمال تعجب بعد از چند مدت میشنویم جوانان مسجد با حاکمان مسجد (بخوانید پیرمردان) به اختلاف برخوردهاند و تمرد همانا و بیرون انداختن از مسجد همانا...
ای کاش جوانان مسجد، خود را «حاشیه مسجد» تلقی نمیکردند. چرا اعضای پایگاه و کانون در نمازهای جماعت و سایر برنامه های مسجد حضور کمرنگی دارند؟ آنان که فرایندهای تربیتی و تشکیلاتی را میتوانند طراحی کنند حتما از پس تنظیم برنامههای مناسبتی مسجد (اعیاد، محرم، ادعیه هفتگی، تلاوت قرآن و ...) بر میآیند. آنان که میتوانند برنامههای تابستانه و مراسمهای چند ده میلیونی برگزار کنند آیا در تامین مالی برنامههای رایج مسجد ناتوانند؟ تغییر یا نفوذ در ترکیب هیئت امنا هم دور از ذهن نیست...
اشکالات خرد و کلان فرهنگی ساختاری در مدیریت مساجد وجود دارد اما سعی کنیم درد و درمان را از خود بدانیم...
از خود بطلب هر آن چه خواهی که تویی