بچه محله امام رضا (علیه السلام)

بچه محله امام رضا (علیه السلام)
محسن ذوالفقاری
بچه محله امام رضا (علیه‌السلام)
طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

در عصر جدیدی که تخصص حرف اول را می‌زند چرا هر کسی به خودش جرات می‌دهد در مورد هر مسئله‌ای و هر کسی نظر بدهد و بدتر از آن، با نظراتش دیگران را داوری کند!
اینکه آریا عظیمی‌نژاد در مورد خوانندگی فرهان منصوری، امیرعلی پرورش‌زاده، مجید نجات‌منش نظر بدهد قابل قبول است ولی نظر او در مورد استعداد دوبله شیوا رضوی‌پور قابل پذیرش نیست!
اینکه رویا نونهالی در مورد استعداد شیوا رضوی‌پور نظر می‌دهد با اغماض قبول می‌کنیم ولی نظر او در مورد مابقی افراد پذیرفتنی نیست!
اینکه چهار داور گرامی در مورد گروه صفر، گروه زانکو، زهرا بیرامی، احسان موسوی‌نژاد و هوتن شکاری نظر بدهند؛ پذیرفتن نظرات آن‌ها سخت است! چرا که ایشان در مورد ورزش‌های تخصصی این افراد تخصص ندارند و بدتر از آن این است که در بین این داورها اصلا ورزشکاری قرار نگرفته است!
ای کاش در هر برنامه از عصر جدید شاهد استعدادهای خاص با داورهای متخصص می‌بودیم تا هم با برنامه‌ای جذاب‌تر مواجه می‌شدیم هم رقابتی عادلانه‌تر بین شرکت‌کنندگان صورت می‌گرفت.

مستنداتِ نمایان این مسئله در برنامه:
١. نظر دادن دکتر سید بشیر حسینی در مورد موسیقی ایرانی!
٢. نظر دقیقِ احسان علیخانی در مورد مجری‌گری رامین عسگری‌راد!
٣. روبیکِ سه رنگِ آبیِ امین حیایی! (معتقدم در بازی روبیک هم متخصصش باید نظر بدهد!)
نظر شما چیست؟ شما هم مستنداتِ دیگر برای این مسئله دارید؟

پ ن١: نقد کنیم همراه با راه‌حل! فقط غُر نزنیم!
در کل این برنامه در کمبود برنامه‌های سرگرمی پذیرفتنی است! باشد که بهتر و بهتر شود.

پ ن٢: این نقد بیش از آنکه به عصر جدیدِ شبکه سه وارد باشد بر عصر جدیدِ جامعه ایرانی وارد است! از بعضی از راننده تاکسی‌ها بگیر تا برخی از روحانیون و مراجع!

پ ن٣: شهید مصطفی چمران: می گویند تقوا از تخصص لازم‌تر است، آن را می‌پذیرم. اما می‌گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد، بی‌تقواست!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۰۵
محسن ذوالفقاری

صبح روز ٢٢بهمن از اتوبوس‌های مسجد جا موندم و تک و تنها خودمو به چهارراه دانش رسوندم و زیر کانکس کلانتری منتظر رفقا بودم. دقایقِ اول، انتظارِ انتظارِ طولانی داشتم پس جوگیر شدم و به کتابفروشی اون طرف چهارراه رفتم و دو تا کتاب خریدم تا از وقتم بهترین استفاده رو بکنم! هنوز مقدمه‌اش تموم نشده بود پشیمون شدم و با خودم گفتم الان بهترین وقته تا رفتار مردم رو مطالعه کنم! سر از کتاب که برداشتم، سه تا جوون که در حال کشیدن پرچم ایران بر دست و صورت ملت بودن! وسط چهارراه پرچم آمریکا و اسرائیل در حال آتش گرفتن بود! گروهی تابوت نمادین زکریای شهید بر سر و شانه خود حمل می‌کردند! دو نوجوان جدول وظایف طراحی کرده بودند و مردمی را سرگرم حلِ آن کرده بودند! گروهی دیگر غرفه رمی استکبار درست کرده بودند و ملت دمپایی‌هایی رو به سمت ترامپ پرت می‌کردند. به قول بنده خدایی حیف اون دمپایی! غرفه‌ای دیگر چند تا جوان انقلابیِ فعالِ مجازی سایت چهل سالگی انقلاب را راه‌اندازی کرده بودند.
تو همین حال و هوای مطالعه مردم بودم که رفقامون هم از راه رسیدن و به سمت حرم حرکت کردیم. در طول مسیر، روحانیِ سیدی پلاستیک به دست آشغال جمع می‌کرد. خانمی با سه فرزند قد و نیم قد در بین جمعیت در حال حرکت بود. پیرمردی با ویلچر خودش را به سیل جمعیت رسونده بود و زیر لب زمزمه می‌کرد نه رب میخوام نه ریکا مرگ بر آمریکا! مسئولین هم گه گاهی با محافظ‌هاشون دیده می‌شدند که طبق روال معمول برام اهمیتی نداشت!
پرچم بزرگ ایران در وسط خیابان امام رضا نمایی دیگر به راهپیمایی بخشیده بود. عَلَمی که جز علمدارش کسی حریف اون نمیشد! علمداری جوان و خوش استیل معروف به فتح‌الله که در اکثر مناسبت‌های ملی و مذهبی با هزینه شخصی خودش پرچمی را بالا می‌آورد. که این دفعه به مناسبت چهل سالگی انقلاب به کوری چشم همه دشمنان، پرچم ایران را بالا آورده بود!

در آخر باید بگم کار خوبه مردمی باشه چون در کار مردمی هم اخلاص هست هم خلاقیت! هم شور هست هم شعور! هم جوشش هست هم خروش! هم رحمت است هم محبت! مردم نه کم می‌گذارند نه کم می‌آورند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۴۳
محسن ذوالفقاری

بر خلاف همه کسانی که خاطرات تلخ را حذف می‌کنند؛ می‌خواهم برای تذکری به خودم این عکس را تا ابد در وبلاگم نگه دارم تا به جای اعتراض به زمین و زمان، وظیفه‌ام را درست انجام بدهم. ان‌شاءالله

پ ن: هر گونه تحلیل ذوقیِ صفر و صدی از فرهنگ ایرانی و ژاپنی، ممنوع است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۳۳
محسن ذوالفقاری

رفقایی که از دل مسجد قیام کرده بودند، در زیر خیمه حضرت زینب همدیگر را پیدا کردند و رفیق های چخ‌چخی [١] برای هم شدند!
رفقایی که برای اعزام به سوریه خودشان را افغانی جا زدند!
رفقایی که هر جا بودند بساط شوخی و خنده هم جور بود!
رفقایی که با هم، قول و قرار گذاشته بودند که هر کس زودتر شهید شد باید شفاعت کند و اذن شهادت دیگری را از امام حسین بگیرد و گرنه شهید پستی هست!

١. به معنای جون جونی - اصطلاحی که شهید مرتضی عطایی زیاد استفاده می‌کرد.

پ ن: مستند عابدان‌کهنز و فقط زیبایی را ببینید و کتاب‌های مصطفی و مرتضی، در مکتب مصطفی و ابوعلی را بخوانید.

طولش ندهیم، قصه همین است، دو دوست
بودند ز روی یکدیگر مست دو دوست
تا رفت یکی، طاقت ماندن هم رفت
دادند به دست یکدگر دست دو دوست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۲۸
محسن ذوالفقاری

سادگی مهم ترین فضیلت و مادر همه‌ی فضائل است. یعنی آنچه که «بود» ماست با «نمود» ما یکسان باشد و سعی ما بر این باشد که به بهسازی درونمان همت داشته باشیم نه اینکه به دنبال ظاهرسازی بیرونمان باشیم. پس سادگی یعنی ترجیح بهسازی #باطن خود بر زیباسازی ظاهر خود.
انسان ساده درباره‌ی خودش صحبت نمی‌کند. فقط کار می‌کند مانند طبیعت. یک بلندگو دست نمی‌گیرد و بگوید تا حالا این کارها را کرده‌ام، الان مشغول این کار هستم و در آینده این کار را خواهم انجام داد.
انسان ساده، هر چند که از خودش صحبت نمی‌کند ولی همه درباره‌ی او می‌دانند. چون بودش با نمودش یکی است و یک نوع شفافیت دارد. یعنی ظاهر و باطنش یکی است. انسان‌های غیرساده هزار نوع حرف درباره‌ی خودشان می‌زنند ولی هیچ کس آنها را به خوبی نمی‌شناسد. چون بود و نمودشان یکی نیست.
ستایش و نکوهش در انسان ساده، مؤثر نیست. چون فقط به بودش توجه دارد و نه به نمودش. هرچه هم که ستایش بشود ولی وقتی به بودش توجه می‌کند می‌بیند که دیگران اشتباه می‌کنند. این ستایش و نکوهش مثل نسیمی است که فقط کوه، آن نسیم را حس می‌کند ولی نمی‌تواند کوه را ذره‌ای جابه جا کند.
دلیل‌تراشی برای انسان ساده وجود ندارد. البته استدلال با دلیل تراشی متفاوت است. در استدلال ابتدا نمی‌دانیم که به چه مقصودی خواهیم رسید. دستمان را در دست استدلال می‌گذاریم و به هر کجا که برود ما نیز می‌رویم ولی در دلیل تراشی یک عقیده یا احساس یا خواسته‌ای داریم ولی می‌خواهیم در برابر دیگران خودمان را یک انسان عقلانی جلوه دهیم. برای همین به دنبال تدارک دلیل هستیم.
انسان ساده سعی در متقاعد کردن دیگران ندارد بلکه فقط تجربه خود را به دیگران به اشتراک می‌گذارد. بیشتر بحث‌هایی که می‌کنیم برای این است که می‌خواهیم تفوق خودمان را نشان دهیم و این همان توجه به نمود است.
انسان ساده همان طور که فکر می‌کند با همان الفاظ و ساده‌ترین آن‌ها، فکر را به گفتار تبدیل می‌کند و نه زیاد از حد می‌گوید و نه کمتر و هیچ ابهام و ایهامی نیز ندارد. ولی انسان غیرساده وقتی می‌خواهد سخن بگوید از کلمات پیچیده و سخت استفاده می‌کند و یا آن قدر مختصر صحبت می‌کند و یا از ابهام و ایهام استفاده می‌کند چرا که می‌خواهد نشان دهد که من انسان باسوادی هستم و خیلی معلومات دارم و شما صحبت من را متوجه نمی‌شوید.

پ ن: این متن خلاصه‌ای از ۴سخنرانی استاد ملکیان در موضوع سادگی و ساده‌زیستی می‌باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۸
محسن ذوالفقاری

در مسائل گردشگردی دوگانه‌ی گردشگری مذهبی یا گردشگری زیارت در شهرهای مذهبی مثل مشهد، کربلا و... همیشه مطرح بوده است و سوال این است که آیا مناسب است برای جذب گردشگر بیشتر به اماکن مذهبی، علاوه بر ساخت هتل‌های باشکوه، تفرجگاهایی مجلل و متنوع مثل موج‌های آبی، پدیده نیز درست کنیم؟ آیا با این سیاستگذاری و زاویه دید در جذب گردشگر موفق‌تر از این نیستیم که فقط به بعد زیارت و امور مربوط به آن بپردازیم؟
هر کدام از معتقدان به این دو رویکرد، دلایل و دفاعیات خاص خود را دارند ولی اگر منطقی و عقلانی به مسئله بنگریم متوجه این می‌شویم که گردشگری اقسامی دارد که شامل گردشگری طبیعی، فرهنگی، تاریخی، تفریحی، ورزشی، زیارت، سلامت، ورزشی و... می‌باشد. و هر شهر یا کشوری یک یا چندین گونه ظرفیت گردشگری دارد که نشانِ اصلی آن شهر یا کشور می‌باشد و گردشگر بر اساس آن نشان، آن شهر یا کشور را به عنوان مقصد گردشگری خود انتخاب می‌کند. یعنی کسی که می‌خواهد به تفریح برود مطمئنا کربلا را انتخاب نمی‌کند! و یا کسی که به دبی و آنتالیا می‌رود مطمئنا قصد فرهنگی ندارد!
سیاست‌گذاران مناطق گردشگرپذیر نیز برای جذب گردشگر بیشتر نیز بر روی همان نشان اصلی خود سرمایه‌گذاری می‌کنند و از ظرفیت‌های سایر حوزه‌ها که هم جهت می‌باشند به عنوان مکمل بهره می‌برند.
در مورد مشهد خودمان باید بگویم که ما حدود یک میلیارد و ۶٠٠ میلیون مسلمان که ۴٠٠ میلیونشان شیعه و تعداد بسیاری نیز از برادران و خواهران اهل سنتِ محبِ اهل بیت هستند که مخاطب اصلی ما در امر گردشگری محسوب می‌شوند. زائرینی (نخوانید گردشگران) که حاضرند برای زیارت(نخوانید سفر) به این اماکن مقدس از همه زندگی‌شان بزنند. این یعنی کم‌ترین هزینه و بیشترین فایده. یعنی ما می‌توانیم بدون هزینه‌های چندمیلیارد دلاری و فقط با فراهم کردن فضایی متناسب با نشان اصلی‌مان که زیارت است و فعال کردن امکانات در حد نیاز یک زائر (نخوانید مسافر)، بیشترین استفاده را ببریم.
بحث بعدی اینجاست که همه افرادی که در فضای واقعی گردشگری و گردشگران تنفس می‌کنند به آن اذعان دارند؛ این است که برای گردشگر علاوه بر نشان اصلی هر شهر امور حاشیه‌ای مربوط به آن نشان، برایشان جذاب است و به دنبال کشف آن هستند. پس با این حال می‌توانیم با سیاستگذاری صحیح، فراهم ساختن زیرساخت‌های مهم و انجام فعالیت‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای، علاوه بر زائران مسلمان، گردشگران غیرمسلمان هم جذب کنیم و «صنعت فرهنگی توریسم» خود را تقویت کنیم و از قِبَل آن عایدهای مادی و غیرمادی زیادی بهره ببریم به شرط آن که با مطالعه و بررسی‌های دقیق، اقدام کنیم نه تحت جو جهانی شدن و توسعه!
با این ادبیات که لیبرال‌ترین حالت ممکن است و گردشگری را فقط یک صنعت فرض کردیم و تاثیرات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی آن را نادیده گرفتیم می‌توانیم گردشگران را از سراسر جهان به اماکن مذهبی خصوصا مشهد بکشانیم و درآمد کسب کنیم ولی چ کنیم که...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۵
محسن ذوالفقاری