تا مردمی شدن مسئولین
تا مردمی شدن مسئولین
مردم،! چه قدر این واژه مردم، برای من آشناست. این واژه بسیار پر کاربرد است و همه در هر شرایط زمانی و مکانی و جغرافیایی دم از مردم میزنند مخصوصا زمانی که تریبونی گیرشان بیاید و میکروفونی روشن باشد، بیا و ببین چی میکنند برای مردم! این مردم در مواقع حساس برای بعضی ها خیلی مهم میشوند حتی از پول و صندلی و جاه و مقام! ولی استمرار و ادامه اهمیت دادن به مردم بستگی دارد به موارد دیگر!
چندین روزی از انتخابات میگذرد و تقریبا از سر و صداها و البته هارت و پورتها هم خبری نیست. بعضی ظاهرالصلاحهایی که در حال تنفس در فضای سیاسی و باز پس دادن دی اکسید کربن در فضای کشور هستند اذعان دارند که مردم بعضی شهرها گل کاشتند و ماباقی باید بینش سیاسی خود را با آنها برسانند و گرنه ول معطلند! و براساس تئوری خارقالعادهای، این جماعت معتقدهاند که مردم کشور نمایندههای مورد تایید پایتخت را ول نمیکند که بروند به نماینده شهرستانها رای بدهند، این خودش برای ما ملاک هست و باقی قضایا هم شبیه همین است، پس ما مجلس رو قبضه گردیم، دیگه هم حرف نباشه!
نوع دیگری از ظاهر الصلاحهایی هم وجود دارند که درصد مردم شناسیشان متعادلتر از گروه اول است، و در سید حجیم سوابق سیاسیشان کمی واقعبینی هم به همراه دارند. و اظهارات خود را طوری بیان میکنند که تا بر گروه فوق شُک وارد نکنند، آنها خیلی آهسته و نرم و آهسته و پیوسته در گام اول قبول میکنند که تو شهرهای دیگر هم انتخباتی بوده است و مردمانی آنجا هم حضور پرشوری داشتهاند. البته این گروه در حال گذارند و در حال پردازش این موضوع هستند که آیا مجلس را قبضه کردهاند یانه!؟ نه در فکر این که چه تدبیری برای زندگی مردم داشته باشند!؟ مردم در نظر این جماعت همانند پلی برای رسیدن به مقاصد خود هستند.
اهمیت دادن به مردم بستگی دارد به موارد دیگر!