شهدا کارشان را خوب بلدند!
شهدا بیش از هر سال با دستی پر آمدهاند! دستی پر از نعمتها و فضیلتها! پر از باران و شکوفایی! دست شهدا پر است از حکمت و برکت! شهدا کارشان را خوب بلدند!
قول و قرار زیارت عاشوراهای شبانه برای فراهم شدن مقدمات سفر به مقتل شهدا کاری کرد کارستان!
از همان شروع اولیه سفر انگار شهدا خودشان هماهنگیهای سفر را انجام میدادند! از ثبتنام کردهها (بخوانید دعوتشدگان) بگیر تا برنامهریزی برای زیارت یادمان ها! شهدا کارشان را خوب بلدند!
ناخواسته یک روز زودتر حرکت کردن از موعد مشخص شده همانا و رسیدن به آخرین شب برنامه بلهبرون شلمچه حاج حسین یکتا همانا! طولانی شدن برنامه بلهبرون و عدم اجازه پلیس راهور به تردد در جادهها و هماهنگی معجزهآسا اردوگاه شهید باکری همانا و جاگیری زائران در راه مانده در محل اسکان ما در پادگان ثامن الائمه همانا! شهدا کارشان را خوب بلدند!
ای کاش کسانی که نقشهها میکشند برای حذف حسین فهمیده در کتب درسی نوجوانان در این سفر میبودند و میدیدند شهدا چه میکنند با دل و جان نوجوانان! میدیدند که در این بیابانهای طلائیه و فکه چگونه عشقبازی میکردند! میدیدند که در خاکهای شلمچه چگونه مثل ابر بهار اشک میریختند! میدیدند که چگونه به این سرزمین وابسته شده بودند! شهدا کارشان را خوب بلدند!
در این سفر واقعا به عینه دیدم بیسیمهای سرداران جنگ، هنوز هم آنتن میدهد! محول الحول و الاحوال ما هستند! هر کدامشان دلهایی را هوایی میکنند! و در نهایت باید بازهم بگویم شهدا کارشان را خوب بلدند!