دوست طلبهام که در مدرسهای معاون پرورشی است تعریف میکرد: یک روز معاون آموزشی با حالتی عصبانی به اتاقم وارد شد و سیدی فیلمهای مستهجنی بر روی میزم گذاشت و گفت: فردا خانواده این دانش آموز را احضار میکنم تا با شما صحبتی داشته باشند!
روز موعود بعد از زنگ تفریح و گپ و گفت با دانشآموزان وقتی به اتاقم برگشتم؛ معاون مدرسه و مادر آن دانشآموز مورد نظر را نظاره کردم ولی در حد همان نگاه اول! تا آخر جلسه در حالی که یا چشمهایم به دفتر و کتابهای روز میز شیشهام خیره شده بود و یا جهت گرفتن تایید به معاون نگاهی میانداختم طی شد!
بعد از اتمام جلسه، معاون مدرسه که از هنگام گرفتن سیدی عصبانیتر بود به من توپید و گفت: حاج آقا! ما ایشون رو به خاطر موضوع دیگری دعوت کرده بودیم ولی شما بیشتر در مورد مسائل آموزشی و تحصیلی صحبت کردید.
در جواب ایشان گفتم: اولا در ابتدای صحبتم به صورت مستقیم و غیر مستقیم اشارههایی کردم ثانیا وقتی این مادر جلوی من و شما این جوری ظاهر میشود؛ در خانه چگونه است؟ و بعد شما از این دانش آموز بیچاره چه توقعی داری؟!
آقا مجتبی تهرانی در کتاب ادب الهی دفتر سوماشان چه زیبا بیان کردند:
مسئله حیا یک نقش زیربنایی در امر تربیت دارد. پدر و مادر که به طور طبیعی، دو مربی دست اول فرزند خود هستند، باید از حیای فطری فرزندان حراست کرده و آن را رشد دهند، نه اینکه خدای ناکرده با رفتار و گفتار خود، حیای فطری فرزندانشان را نابود سازند.
تاکید میکنم که فرزند، شرم و حیای ذاتی دارد. وظیفه پدر و مادر این است که این حیا را رشد دهند؛ رشد در همان روشهای تربیت که عبارتنداز: دیداری، شنیداری، رفتاری. پدر و مادر باید دقت کنند؛ اگر نعوذبالله کاری کنند که پرده حیای فرزندانشان دریده شود، بالاترین جنایت را در حق او کردهاند؛ چرا که فرزندشان بعد از آن قابل مهار نیست.
هسته مرکزی تربیت مربوط به همینجاست. کسانی که اسیر هوای نفسانی شده و قصد پیاده کردن اهداف شیطانی را در جامعه دارند، از همین راه وارد میشوند. ترویج لاابالیگری در ابعاد انسانی و الهی در محیط خانه، جامعه را به سوی بی بند و باری و پردهدری سوق میدهد. وقتی که پرده حیای جامعه دریده شود، دیگر ارتکاب هر جنایتی در آن جامعه عادی خواهد شد؛ همچنان که روایات ما با تعبیر "فاصنع ما شئت" به آن اشاره کردهاند. (ادب الهی، دفتر سوم، ص90)