محمود کریمی مؤثر در انتخاب دانشگاهم!
شاید باورش براتون سخت باشه ولی هیئت یکی از معیارهای انتخاب شهر دانشگاهم بود! شهرهای ایدهآلم در این زمینه هم تهران و مشهد بود! به صورت ناباورانه در تهران قبول شدم! از همون روزهای اول هیئتیهای دانشگاه همدیگر رو پیدا کردیم! طبق یک برنامهریزی نامنظم چند روز از هفتهمان مختص هئیت قرار دادیم. از جلسات خانگی کوچک محلی بگیرید تا جلسات بزرگِ اسم و رسمدارِ معروف! مشاور ما شهرستانیهایِ تازهوارد، بروبچ خوبِ تهرانی بودند که پامون را به جلسات حاجآقا جاودان، حاج ماشاءالله عابدی، حاج قربون، حاجی سازگار، حاج علی انسانی و دیگر افراد باز کردند. اما در میان همه این جلسات غالباً شبهای ولادت و شهادت (مخصوصاً ولادت) پای ثابت هیئت رأیهالعباس بودیم. هیئتی که به اخلاص و اخلاق خوب خادمینش، به قشرهای گوناگون و نظم فوقالعاده مستعمینش، به درجهیک بودنِ سخنرانهایش و به ابتکار و خلاقیت و خوشذوق بودن مداحاش مشهور و معروفِ عام و خاص شده بود. همین بود که باید زودتر از هر جلسهای دیگه خودمان را به چیذر میرساندیم تا جا گیرمان بیاید! به خاطر همین زود رفتنها برای هر کدام از این اوصافی که برای خادمین و مستعمین و واعظین و مداح برشمردم مثالها و خاطرات و داستانها دارم که مجال بیان همهی آنها نیست. صرفاً به صورت تیتروار از خلاقیتها و اخلاقیات مداحش میگویم. مداحی که آخر کلام سخنران نمیآید! بیشتر اوقات از اول صحبت مینشیند و اگر در هنگام سخنرانی از مستعمین بیتوجهای ببیند به آنها تذکر میدهد. به شاگردهایش میدان میدهد و خودش در وسط میدان، میونداری برایشان میکند. طوری برخورد میکند تا برای همه جا بیفتد که برای خود اهل بیت باید مایه گذاشت نه صدا و لحنِ مداحِ اهلبیت! در هیئت کتاب معرفی میکند و کتاب شهید آوینی را متن سینهزنی میکند! در نهایتِ سلیقه، مهارت، هنر و زیبایی، شعر و نوحه و سرود و مدیحهاش را هم با لهجههای مختلف شیرازی و لری میخواند هم با زبانهای گوناگون عربی و انگلیسی. عزاداری سنتی را احیا میکند. از دودمهخوانیها و چهارپایهخوانیها بگیر تا دعوت از پیرغلامهایی نظیر سلیم مؤذنزاده و حاج اصغر و حاج فیروز. به جانبازان ارج و قرب میگذارد و در بالای مجلس برایشان جا تعیین میکند. از شهادت و ولایت و انقلاب آنقدر هنرمندانه میخواند که هم حس غیرت و حماسه برای مخاطب میآفریند هم تو ذوق نمیزند. حاج محمود کریمی در این چند سالی که در تهران بودم خاطرات معنوی و مذهبی زیادی برایم رقم زده است و علاوه بر حظهایی که پای روضهها و مناجاتهایش کردم درسهای عملیِ اخلاق هم ازش آموختم.
با بیان این خاطره و ذکر اوصاف او نخواستم نتیجهگیری کنم که محال است کسی مثل او این قدر در کانون توجه باشد و لغزشی از او سر نزند! حتی نمیخواهم اشتباه او را با بعضی سلبریتیها معلومالحال و برخی مسئولین کلیدی مملکت مقایسه کنم چرا که اجحاف هست در حق او! حتیتر نمیخواهم بگویم قدرشناس باشیم و ظرفیتهایمان را نسوزانیم! فقط این را میخواهم به مسئولین مربوطه بگویم که: «العزه لله». حاج محمود را از قاب تلویزیونهایمان حذف کردید اما با آبرویی که از نوکری اهل بیت بهدست آورده و ظهور و بروزش در اخلاق و رفتار و هنرش نمایان شده و در دل ما جا گرفته است میخواهید چهکار کنید؟!
پ ن: آیا برخوردهای صداوسیما در این اتفاقات برخواسته از جوها و موجها و شوهای رسانهای هست یا حاصل افکار و اعتقادات خاص بعضی افراد فرصتجویِ بهانهطلب؟