بچه محله امام رضا (علیه السلام)

بچه محله امام رضا (علیه السلام)
محسن ذوالفقاری
بچه محله امام رضا (علیه‌السلام)
طبقه بندی موضوعی

۹۳ مطلب با موضوع «دل‌نوشت» ثبت شده است

حسین جان! کی این‌قدر دلمان صحن و سرایت را می‌خواست! کی این همه مضطر اربعینت شده‌ایم! ما گداترین ابنای آدمیم به محبتت حسین جان! خودت شاهدی که به زهرآگینی همان تیر سه شعبه، شبهه و شایعه وارد می‌کنند برای جریحه‌دار کردن مجلس روضه ی تو! این امر مسبوق به سابقه است! ١۴٠٠سال است در تلاشند ما را سرگرم دنیا کنند تا دست از راه تو برداریم! ولی زهی خیال باطل! تو می‌شناسی ما را حسین جان! اشک و آه و قلب و قدم و زندگی و پدر و مادر و همه وجود و زندگی‌مان فدای توست! خطابم به همه شیاطین عالم است: امسال هم نتوانستید ما را از حسین جدا کنید! حالا هی تقلا کنید و خرج کنید و دست و پا بزنید! حرف آخر را اول بزنم: ما از خیمه حسین بیرون رفتنی نیستیم! چایی روضه ارباب زمین گیرمان کرده است! ما ملت امام حسینیم! ماسک که چیزی نیست دهانمان را هم بدوزند باز هم حسین حسین از زبانمان نمی‌افتد! بفهمید نافهم ها! ما حسینی بودن را از رهبرمان آموخته‌ایم! پس گوش به فرمانش هستیم! همان‌طور که حسینیه‌هایمان را تعطیل کردیم همان‌طور هم خیابان‌ها و ورزشگاه‌ها و پارک‌ها را با رعایت پروتکل‌های بهداشتی حسینیه کردیم! ما قدرت مدیریت هیئتی که سرشار از نظم و تدبیر و خلاقیت هست را به نمایش همگان گذاشتیم! ما شور و شعور و اسم و رسم حسینی را باهم داریم! ما خیمه حسین را محور وحدت همه آزادگان جهان می‌دانیم! «ما جاده چالوس را با گردنه حیران می‌سنجیم نه با سفینه النجات»! انگار محرم امسال سالِ آزمایش حسینی است! سال غربالگری! سال یارگیری! ولی حسین جان ما را با محبت خودت با اربعینت آزمایش نکن! ما را با همه ناخالصی‌ها و گناه‌ها و نافرمانی هایمان قبول کن و بخر و ببرمان آقا! ما را اربعین به کربلایت برسان آقا!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۰۰ ، ۲۲:۰۸
محسن ذوالفقاری

جنگ، جنگ است!

آنچه مهم است فرق بین صف اولی‌ها[١] و خط مقدمی‌هاست!

صف اولی‌ها تکلیفشان مشخص است البته که خط مقدمی‌ها مشخص‌تر!

خط‌مقدمی جور ما خانه‌نشین‌ها و دعاگوها را می‌کشد!

از دنیا و بازی‌هایش سر باز می‌کند و سرباز مردم می‌شود!

با بال‌های بندگی و نوکری پرواز می‌کند!

حرفش از جنس عمل است و تیپش از جنس عملگی نه روشنفکری[٢]

هم از مردم و عشقش دم می‌زند هم در میدان مرهم دردهایشان می‌شود!

همین است که نتیجه این سربازی و بندگی و نوکری و عملگی و عشق و همدردی و همدلی و همراهی‌اش خاری می‌شود در چشمان دشمنان!

ای خط مقدمی‌های ساندیس خورِ همیشه در صحنه! شهید شوید و بهشت گوارای وجودتان!

١. مراجعه کنید به شعر میثم مطیعی در عید فطر ٩٧ «ای نشسته صف اول...» .

٢. جامعه انقلابی و پیروز ما همین‌طور که به بحث‌های ایدئولوژیک و به حرف زدن‌های که خود عمل باشد (یعنی روشنگری؛ روشنگری دیگر حرف زدن نیست، روشنگری یک نوع عمل و هدایت است) نیاز دارد، به عمل نیز احتیاج دارد. بنابراین، از حرف‌های تکراری و از بحث‌های زائد خودداری کنید. آن مقدار حرف بزنید که برای روشن کردن دیگران یا روشن شدن خودتان لازم است، نه بیشتر. و در پی هر روشن شدنی حتماً عملی باید. عده‌ای هستند که می‌خواهند روشن بشوند فقط برای اینکه روشن بشوند. این‌ها چه از آب درمی‌آیند؟ روشنفکر. #روشنفکر درست به همین آدم‌ها می‌گویند. یعنی کسانی که تا حرف زدن هست خیلی می‌درخشند، ولی پای عمل کردن خیلی می‌لنگند. ما هیچ‌وقت نمی‌خواهیم شما خواهرها و برادرها از این تیپ باشید. (نقش آزادی در تربیت کودکان، #شهید_بهشتی، ص١۵٠و١۵١)

پ ن: قصه پرغصه خط مقدمی‌ها(اعم از رزمندگان دفاع مقدس، مدافعان حرم، پرستاران، پزشکان، جهادگران، بسیجی‌ها و...) وصف بلندی دارد که سال‌هاست در سینه‌ها مانده است و در این چند خط نمی‌گنجد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۰۰ ، ۲۳:۰۲
محسن ذوالفقاری

حقیقتاً نور ستارگان «وادی السلام»، تمامی ندارد! سرزمینی پر از قبر و صد البته سرشار از قدر! قدرهایی از جنس‌های مختلف، از پیامبرانی چون حضرت هود و صالح، از عارفانی همانند آیت‌الله قاضی، از مجاهدانی همچون ذوالفقاری. شهیدی که پیکرش در حرم ۴ امام معصوم چرخاندند و دست آخر در وادی السلام در سایه سرو ابوتراب به خاک سپرده شد! شهیدی که هم لوله‌کش و فلافل فروش بود هم طلبه و اهل معرفت! هم مرد رزم و جنگ بود و هم مرد بزم و شب‌های همراه با نماز شب! او هم «مدافع حرم امامان» بود و هم «پاسدار حریم امن و امان کشور». باید هم ایرانی و عراقی سر مزارش زیارت عاشورا بخوانند و فاتحه‌ای نثار روح پرفتحوش کنند!

پ ن١: هادی جان حداقل به بهونه تشابه فامیلی هادی‌ام باش!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۰۰ ، ۲۲:۴۷
محسن ذوالفقاری

قهرمانی‌ها بهانه‌های خوبی هستند برای نوشتن از قهرمانان!
فوتبال ساحلی ایران برای سومین بار قهرمان جام بین‌قاره‌ای شد! ولی کسی بیرون نیامد دو تا بوق بزند و به افتخارشان شادی کند و پرچمی بچرخاند!

بازیکنانی که هر چه قدر هم قیچی برگردان گل بزنند باز هم برنده کفش طلا نمی‌شوند! چون اصلاً کفشی ندارند که برنده کفش طلا بشوند! این‌ها همشان پا طلاهایی هستند که فقط شناخته‌شده نیستند!

خاکی‌هایِ پا طلایی در رمل‌هایی که حتی راه رفتن در آن عجیب سخت است؛ می‌دوند! و برای این دویدن و گل زدن و گل نخوردن و پیروز شدن و قهرمان شدن؛ سال‌ها، ماه‌ها، هفته‌ها و ساعت‌ها تمرین می‌کنند! با همه این تفاصیل قوانین بازی طوری تنظیم شده است تا بازی قابل امکان باشد و رقابت سالم‌تر و کم‌خطرتر! لذا زمان مسابقه کوتاه‌تر است و زمین کوچک‌تر و تعداد تعویض بازیکنان نامحدود!

قصه پرغصه خاکی‌ها ریشه تاریخی هم دارد! یک زمانی نیز قهرمانانی نیز در همین خاک رملی با کوله و تجهیزات می‌دویدند! ولی نه زمان محدود بود و نه مکان محدود! و نه خبری بود از یار تعویضی! و شد قتلگاه ابراهیم هادی‌ها... و بعد مرتضی آوینی‌ها...

گویی این خاک کیمیاگر است و طلا می‌سازد! دیروز قهرمانانی از جنس طلا و امروز قهرمانانی پاطلا!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۸ ، ۰۰:۰۲
محسن ذوالفقاری

مروری بر رویکردهای نظری تعامل رسانه‌های سنتی و رسانه‌های مدرن در انتقال پیام‌های دینی

تا پیش از ظهور رسانه‌های نوین، اسلام از شیوه‌ها و ابزارهای گوناگون برای تبلیغ و ارتباط با پیروان خود استفاده می‌کرد. مسجد یکی از مهمترین و فعال‎ترین کانون‌های ارتباطات سنتی در ایران بعد از اسلام بوده است. در صحبت از مسجد، نقش منبر به عنوان یک رسانه عمومی، به موضوع مهمی برای بررسی و مطالعه تبدیل می‌شود. در واقع اهمیت و اعتبار مسجد به عنوان یک کانون ارتباطی در منبر تجسم می‌یابد. منبر یک رسانه عمومی است که تأثیرات مهم و معتبر بر جریان وقایع گذاشته و نقش‌های کاملاً مشابه با آنچه امروزه به رسانه‌های همگانی نسبت می‌دهند بر عهده گرفته است.

بعد از ظهور و بروز وسایل ارتباطات جمعی- به ویژه پیدایش رادیو و تلویزیون- و گسترش آن‌ها، چالش‌های مهمی پیش روی سیاستگذاران حوزه دین قرار گرفت. گروهی با رویکرد محتوامحور یا معنامحور با رسانه برخورد کرده‌اند. این رویکرد برای رسانه‌ها جنبه ابزار قائل است؛ ولی به عنوان متغیر وابسته، نه یک متغیر مستقل. در این رویکرد، دین به عنوان مهمترین نهاد معنابخش در زندگی انسان مطرح می‌شود. اگر دین، کارکرد اصلی معنابخشی به زندگی باشد و این معنابخشی با هر ابزاری انجام شود، در آن صورت می‌توانیم خانواده دینی، آموزش و پرورش دینی و رسانه‌هایی با رویکرد دینی داشته باشیم. با این دیدگاه که «رادیو و تلویزیون به عنوان ابزار فی حد ذاته از نظر اسلام مشروع است و می‌توان در تبلیغ دین از آن‌ها استفاده کرد» رادیو و تلویزیون (در قالب صدا و سیمای جمهوری اسلامی) در خدمت منافع انقلاب اسلامی قرار گرفت و زمینه برای حضور دین در رسانه‌های نوین در ایران فراهم شد. و اما گروهی دیگر معتقدند خود رسانه پیام است. سردمدار این جریان مک لوهان است. از نظر او مهم نیست که شما چه محتوایی را می‌خواهید با رسانه منتقل کنید، بلکه خود رسانه به عنوان حامل پیام مهم است. علاوه بر این هر رسانه نیز مقتضیات و شرایط مخصوص خود را دارد و به عبارتی دیگر «هر فن‌آوری حتی ساده‌ترین آن، دارای اقتضائاتی است و این اقتضائات به ما اجازه نمی‌دهد هرگونه استفاده‌ای از هر رسانه‌ای بکنیم» در واقع کارکردها و اقتضائات هر رسانه، متفاوت است و استفاده از این رسانه‌ها بدون شناخت این اقتضائات، به ویژه در حوزه بسیار حساس و مهم تبلیغ دین مشکل‌ساز خواهد بود. 

گروه اول که نگاه ابزارانگارانه صرف به رسانه دارند باید از این اصل هم غافل نشود که خود رسانه هم پیام است و هر رسانه نیز پیام مخصوص و اقتضائات خاص خود را دارد. گاه عدم توجه به این موضوع باعث می‌شود محتوا دینی به حاشیه کشیده شود و نوعی سکولاریسم ناخواسته در رسانه به وجود آید! قطعا و حتما رسانه منبر با رسانه تلویزیون تفاوت‌های جدی دارند. در رسانه منبر ارتباط چهره‌به‌چهره است. رودررو است. آن جا شما می‌توانید گاهی تا یک ساعت سخنرانی پشت سر هم داشته باشید، بدون اینکه تغییری در مخاطب و سخنران صورت بگیرد. در نتیجه باید تلاش شود تا هنرمندانه و به صورت کارشناسی منبرِ جذاب در مسجد که همه هم پای آن می‌نشینند به منبر جذاب در تلویزیون تبدیل شود.

و اما گروه دوم که قائل به این هستند که «رسانه پیام است» تلویزیون را به دلیل ماهیت تکنولوژی‌اش، حامل نوعی حس مادی‌گرایانه می‌دانند و در واقع تصویری‌کردن آن بخش از امور دینی که بیشتر امور عرشی و آسمانی هستند، نوعی فرشی‌سازی آن ها شمرده می‌شود و این قضیه منجر به تقدس‌زدایی از رسانه می‌گردد. اگر خواسته باشیم با این نگاه تصمیم بگیریم باید قید دین و اسلام را از رسانه بزنیم. ولی وقتی بررسی می کنیم می‌بینیم پیامبر هم وقتی دین را تبلیغ می‌کرد روی همین زمین و با همین آدم‌ها و با شیوه همین آدم ها تعامل می‌کرد. حقیقت دین وقتی می‌خواهد به یک رسانه‌ای تبدیل بشود به تعبیر قرآن نزول در آن رخ می‌دهد. بنابراین حقایق برای ادراک مردم سطحش پایین می‌آید و این اختصاص به تلویزیون هم ندارد شامل هر رسانه‌ای می‌شود. نکته قابل توجه این است که غفلت نکنیم که ما از رسانه‌های جمعی انتظار انسان‌سازی و متدین‌سازی نداریم و افت معنایی و ملکوتی معارف دینی در رسانه‌های جمعی بسیار قابل توجه است و کسی منکر آن نیست و این تنزل در هر رسانه‌ای اتفاق می‌افتد؛ ولی در یک جهاتی دیگری به خاطر تصویرسازی‌های جذاب و توانمندی‌های تلویزیون در روایت و ایجاد بسترهای مناسب برای رسانه‌های سنتی همچون منبر، می‌توانند عامل تقویت‌کننده معارف دینی در جامعه ایرانی باشند و افرادی را با دین آشتی دهد. چه بسیار انسان‌هایی که از روحانیت و دین دلزده بودند ولی با بیان شیرین حاج‌آقا مجتهدی عاشق زیبایی‌های دین شدند. چه بسیار افرادی که به هر دلیلی اعم از مشغله کاری، عدم وقت کافی و... از شناخت معارف دینی دور بودند ولی پای ثابت درس‌های قرآن حاج‌آقای قرائتی شدند و علاقه‌مند به تحقیق و تفحص در امر دین شدند. از طرف دیگر این نقش بی‌بدیل تلویزیون است که علمای شاخص دینی را به مردم معرفی می‌کند. از حاج‌آقای مجتهدی و آقای قرائتی بگیر تا کارشناسان و روحانیون برنامه سمت خدا. همه این موارد شاهد مثال‌هایی بودند برای دفاع از منبرِ تلویزیون.

همچنین این گروه معتقدند ذات رسانه ماهیت فردگرایانه جدی دارد لذا پخش منبر در تلویزیون باعث عدم نیاز مخاطب به حضور در جماعت می‌شود. هر فردی می‌تواند روی مبل روبه‌روی تلویزیون خود بنشیند و شب‌های محرم خود را پای منبر بهترین سخنران و مداح بگذارند و راز و نیازی کند و اشکی بریزد و حالی ببرد و نیازی نمی‌بیند به مراسم حسینیه و یا مسجد سرکوچه برود. اما این سخن جای نقد دارد زیرا مخاطب مسجدی و هیئتی و اهل منبر و روضه، تجربه حضور در چنین اجتماعاتی را دارد و تفاوت این دو را از لحاظ ارتباطی و دینی و معنوی به خوبی فهم می‌کند و جای هریک از آن‌ها را می‌داند. اما حال به این نکته باید توجه کرد که اگر مخاطب کسی باشد که در این گونه مراسمات حضور نمی‌یابد و با معارف دینی در ارتباط نیست، پخش منبر و تولید برنامه‌ها با مضامین دینی از تلویزیون می‌تواند ایجاد انگیزه‌ای باشد برای حضور و تجربه او در این گونه مراسم‌ها. 

به نظر می‌رسد این دو رویکرد در مقابل یکدیگر نیستند بلکه می‌توانند مکمل هم باشند و افراط و تفریط در هر کدام باعث اشتباه در امر تبلیغ دین در عصر رسانه‌های امروزی شود. بنابراین باید با نگاه کارشناسانه و دقیق به این امر پرداخته شود و رویکرد بینابینی مدنظر قرار گیرد و با استفاده از ملاحظات هر دو رویکرد بیان شده، برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌های صدا و سیما در امر تبلیغ دین صورت بگیرد. پس آنچه باید به عنوان نتیجه‌گیری بگوییم این است که رسانه به رسانه، ارائه معارف دینی متفاوت خواهد بود و تصویری که از دین معرفی می‌شود در این وسایل ارتباطی با یکدیگر تفاوت دارد. مهم این است توانمندی‌ها و کاستی‌های این وسایل شناخته شود، موضوعی که دکتر ناصر باهنر پژوهشگر حوزه رسانه و دین با تعبیر «دیدگاه نظری سامانه تعامل پویای ارتباطات دینی» مطرح می‌کنند. یعنی شما وقتی در جامعه اسلامی می‌خواهید یک کار دینی انجام دهید باید ارزیابی کنید که انجام صحیح این کار از عهده کدام یک از وسایل ارتباطی برمی‌آید. مهم این است که این رسانه‌ها به بهترین نحو با همدیگر تعامل کرده و مکمل همدیگر باشند. برآیند این تعامل، به پیام‌سازی دینی و تحقق رسالت ارتباطات دینی کمک خواهد کرد.

منابع:

گفت و گو ناصر باهنر با عنوان: از رسانه سکولار تا رسانه دینی

حضور رسانه منبر در رادیو و تلویزیون، سیدسجاد مدنی مبارکه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۸ ، ۰۱:۳۰
محسن ذوالفقاری

آیا عصر جدید پایانی بر کلیشه «حضور سلبریتی‌ها تنها دلیل دیده‌شدن برنامه‌ها» است؟

برنامه‌ای که قبل از پخش آن، با هیاهوی رسانه‌ای همراه باشد؛ مجری‌اش احسان علی‌خانی باشد؛ داورهایش چنین و چنان باشند؛ قابل پیش‌بینی بود که می‌تواند جزء پربازدیدترین برنامه‌های صداوسیما بشود. ولی همه این عوامل، دلیلِ اصلی این محبوبیت و مقبولیت عصر جدید نیست؛ دلیل اصلی را باید در تفاوت این برنامه با دیگر برنامه‌های سرگرم‌کننده رسانه ملی پیدا کرد.

زمان پخشِ وسط هفته، اعلام نتایج با رأی شگفتانه مردم، حواشی و کل‌کل‌های داوران، حس‌وحالِ رقابت شرکت‌کنندگان وپخش پشت‌صحنه‌های جذاب، برخی جذابیت‌های ظاهری و تفاوت‌های مشهود و نمایان عصر جدید با دیگر برنامه‌های تولیدی است ولی دلایل اصلی که عصر جدید را عصر جدید کرده است؛ نیست!

به نظر می‌رسد مهمترین دلیل دیده شدنِ عصر جدید، دیده شدن مردم است. عصر جدید به خوبی توانسته است فرصت عرض اندام ستاره‌های مردمی را فراهم کند و برنامه‌ی ستاره‌سازِ مردم بشود. عصر جدید کم و بیش با توجه به ظرفیت خود، در فرصت‌ها و بزنگاه‌های مناسب در کنار استعدادهای نمایشی در دیده شدن هر نوع استعداد، موفق عمل کرده است؛ از چایی‌ریز ساده و مشکلات معیشتی‌اش تا نویسنده‌ی مشهور و دغدغه‌های فرهنگی‌اش! این رویکرد مثبت عصر جدید، کلیشه‌ چند ساله«حضور سلبریتی‌ها دلیل دیده شدن برنامه‌ها» را شکست و به همه اثبات کرد که می‌شود با مردم، برای مردم بهترین‌ها را ساخت و عرصه تلویزیون را صحنه حضور همه مردم کرد.

نکته‌ای که در خصوص این برنامه باید از آن غفلت نکنیم این است که آن طرف روی سکه هم ببینیم. یعنی درست است که عصر جدید مردم را وارد صحنه کرده است و سلبریتی‌زدایی کرده است ولی از طرف دیگر از همین مردم عادی دوباره سلبریتی می‌سازد! حال سؤالی که از دو روی سکه عصر جدید با آن مواجه هستیم این است که آیا پدیده سلبریتی فرصت است یا تهدید؟ آیا باید آن را ستایش کنیم یا نکوهش؟ آیا باید آن را تقویت کنیم یا تضعیف؟

پرداختن به مسئله سلبریتی از آن مسائلی است که تبدیل به تابو اجتماعی شده است و حرف زدن در مورد تابوها بس دشوار است. ولی معتقدم همه تابوها خوب یا بد، نشانه توجه مردم هستند. در واقع اگر مردم به آن توجه نداشتند که اصلاً تابو نمی‌شدند! سلبریتی را می‌توان گفت همان انسان‌های مشهور و محبوب اجتماعی هستند که یکی از پدیده‌های مهم فرهنگ عامه‌پسند در جوامع امروزی را شامل می‌شوند. واقعیت امر این است که سلبریتی‌ها خیلی مهم‌تر از آن چیزی هستند که ما تصور می‌کنیم؛ چرا که در مقایسه با سازمان‌ها (به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای مدرن اجرای سیاست‌های عمومی) ویژگی‌های متفاوت و البته جذابی دارند.[1]

شاید با تقسیم سلبریتی‌، به سلبریتی «مشهورِ مشهور» و سلبریتی «متخصصِ مشهور» و ذکر نقاط قوت و ضعف هرکدام به تحلیل بهتری از سلبریتی و برنامه عصر جدید برسیم.

شهرت که فصل مشترک هر دو می‌باشد؛ بیش از آنکه به «فراموشی» پیوند خورده باشد، با «به‌‌یادسپردن» تعریف می‌شده است. شهرت با سختی‌های بیشتری به دست می‌آمد، اما در مقایسه با امروز عمر طولانی‌تری نیز داشت. تا همین پنجاه سال پیش، شهرت با کارهای خارق‌العاده یا صفات بی‌نظیر ساخته می‌شد، با تصمیمات دوران‌سازِ سیاسی یا نظامی، با شجاعت، مهارت یا مقاومت‌های به‌یادماندنی. شهرت کاخی ظریف بود که آجربه‌آجر بالا می‌رفت و شبانه‌روز باید از آن محافظ می‌کردند. این حساسیت و شکنندگی نه‌فقط دربارۀ نخبگان سیاسی و اجتماعی، بلکه دربارۀ ورزشکاران و ستارگان سینما نیز مصداق داشت. الیس کشمور می‌گوید در دهۀ ۱۹۶۰ بازیگرانی مثل الیزابت تیلور حتی برای پایین‌آمدن از راه‌پلۀ هواپیما روزها تمرین می‌کردند تا عکس‌هایی که در چنین موقعیت‌هایی از آن‌ها گرفته می‌شد، «مثل پرتره»، بی‌نقص و همه‌چیزتمام به نظر برسد. آداب و قواعد بسیار سخت‌گیرانه‌ای برای ظاهرشدن آدم‌های مشهور، و علی‌الخصوص ستارگان سینما، در فضای عمومی وجود داشت. کمپانی‌های فیلم‌سازی زندگیِ روزمرۀ ستارگانشان را پنهان می‌کردند و اطلاعات مربوط به آن‌ها را ذره‌ذره و قطره‌چکانی در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دادند. با این میزان از رازوارگی، آن‌ها «همچون خدایان و در سطحی بالاتر از انسان‌های میرا به نظر می‌آمدند». انسان‌هایی کامل که از موهبت‌هایی نادر برخوردار بودند و کوچک‌ترین رسوایی‌های اخلاقی می‌توانست شخصیت آن‌ها را نابود کند یا آینده‌شان را از میان ببرد. اما آن دورۀ درخشش و سخت‌گیری در دهه‌های پایانی قرن بیستم رو به افول گذاشت[2] و در دوره‌‌ی جدید با ظهور «مدونا» و «کیم‌کارادشیان» شاهد اتفاقاتی بودیم که می‌شود بدون تخصص و صفت ویژه‌ای و فقط با حضور و در میان گذاشن زندگی حضوصی و با تکلفی بی‌حد و حصر، سلبریتی شد و درخشید. این نوع از سلبریتی‌ها از هر گونه تخصص و تعهدی بری و فقط به دنبال دیده شدن به هر قیمتی هستند و در مصاحبه‌هایشان با فراغ بال از ترس‌ها و ضعف‌هایشان می‌گویند، به اشتباهاتشان اعتراف می‌کنند، هر فکر مسخره‌ای که از ذهنشان می‌گذرد به زبان می‌آورند، در مورد هرچیزی حرف می‌زنند. همه این موارد برای تخریب و محکومیت شهرت‌های پاکیزه و اتوکشیده کافی است تا این دست از افراد یک قدم جلوتر باشند. نکته قابل توجه در این نوع سلبریتی‌ها این است که شهرت آن‌ها در ذهن‌ها نمی‌ماند، بلکه تصویری است که همین الان جلوی چشممان است یا آوایی است که همین الان به گوشمان می‌رسد. به واسطه این‌که این نوع سلبریتی‌ها شهرت پیوندشان را با کارها و استعدادهای خارق‌العاده از دست داده‌اند، مشهور شدنشان ساده‌تر از گذشته شده است ولی مشهور‌ماندنشان به مراتب سخت‌تر! لذا این افراد برای دیده شدن همیشه نیاز به حضور و وقت گذاشتن‌های طولانی دارند که اگر همین وقت و انرژی را صرف تخصصی کرده بودند و سختی آن را میچشیدند در «مشهور ماندن» راه آسان‌تری در پیش داشتند.

بدیهی است که عصر جدید از این نوع سلبریتی‌ها در صحنه نیاورده است و نمی‌آورد و نمی‌تواند بیاورد! چرا که برنامه بر محور استعداد است و گفتن از هر دری و زندگی خصوصی و... استعداد و مهارت خاصی لازم ندارد. (البته که در بعضی برنامه‌های تلویزیونی شاهد حضور چنین افرادی بودیم و صدای کمتر کسی درآمده است) ولی مسئله‌ای که عصرجدید در آن بسیار مؤثر بوده است این است که به همه کسانی که دنبال دیده شدن و تأثیرگذاری هستند فهماند که برای دیده شدن و «مشهور ماندن، نه مشهور شدن» باید تلاش واقعی کرد، سختی مضاعف کشید، صبور باشی و از شکست ناامید نشوی.

و اما داستان سلبریتی‌های «متخصص مشهور» متفاوت است. تفاوت اصلی‌شان در سعی و تلاش چندین و چند ساله‌شان هست که در رشته و تخصص خود صاحب فکر و ایده و سبک می‌شوند و حرفی برای گفتن دارند و شهرت آن‌چیزی است که در طول مسیر به آن می‌رسند ولی همین شهرت را به دلیل اهمیت کارشان همانند کاخی مجلل شبانه‌روز از آن مراقبت می‌کنند تا کمترین آسیبی ببیند.

عصر جدید با دست گذاشتن بر روی قشر بااستعداد و انجام رقابتی جذاب بین این افراد با یک تیر چند نشان می‌زد! اول از همه ره چندین چند ساله‌ای که افراد مستعد برای دیده شدن باید طی می‌کردند یک شبه می‌پیمایند! دوم اینکه شرکت‌کنندگان و ببینندگان این برنامه میفهمند که علاوه بر تلاش و پشت‌کار، باید خلاقیت و جذابیت هم چاشنی کارشان داشته باشند تا زحمت و تلاششان بهتر و زیباتر دیده شود و مورد پسند عامه مردم قرار گیرد. سوم اینکه عصر جدید در قبال این موقعیتی که برای آن‌ها فراهم کرده است انتظار مسئولیت اجتماعی از آن‌ها دارد چرا که معتقد است سرمایه اجتماعی، مسئولیت اجتماعی به بار می‌آورد. در اثنای برنامه و گپ و گفت‌های بین احسان علی خانی و داوران با شرکت‌کنندگان شاهد قول و قرارهایی برای انجام اتفاقات زیبا هستیم. خود برنامه و داوران نیز پیشقدم از همه هستند. از کمک به مردم سیل‌زده بگیرید تا حمایت از خیریه مجازی سایه!

سلبریتی «متخصص مشهور» همان‌طور که از اسمش پیداست به خاطر تخصصش مشهور شده است لذا برای «مشهور ماندن» باید در حوزه تخصص خود عمل کند و حرف بزند و برای سرمایه اجتماعی که دارد اقدامات فراوانی انجام دهد و خارج شدن از هر کدام(یعنی انجام امور نامتناسب، حرف‌زدن‌های غیرتخصصی، عدم انجام فعالیت‌های اجتماعی و سوءاستفاده از اعتماد مردم) می‌تواند برای خود و جامعه خطرآفرین باشد. عصر جدید تا به حال با این زاویه نگاه به خوبی توانسته است علاوه بر زدودن سلبریتی‌های بالفعل در ساخت و تربیت سلبریتی‌های بالقوه موفق عمل کند. باشد که در این مسیر موفق باشد و در آینده از این سلبریتی‌های بالفعل‌شده در عصر جدید، همیشه اخبار خوب بشنویم و ببینیم.

در نهایت باید بگویم که سلبریتی‌ها از هر دو نوع ذکر شده، بخواهیم یا نخواهیم، مردم به خصوص قشر جوان و نوجوان جایگاه و اهمیت بالایی به آن‌ها می‌دهند و چه‌قدر برای محبوبیتشان ارزش قائل هستند؛ و اگر متوجه باشیم که خود همین اعتماد مردم چه‌قدر سرمایه اجتماعی برای کشورمان هست؛ و اگر باور داشته باشیم که عموم مردم واقعاً بهترین پشتیبان نظام جمهوری اسلامی هستند؛ شاید خیلی بهتر از گذشته، محبوبیت سلبریتی‌ها را که جزئی از این مردم و دلسوز این مردم هستند، فرصت می‌دانستیم و و حمایت‌ها و فعالیت‌های ایجابی اقدامات آن‌ها را جهت‌دار می‌کردیم تا هم مشارکت مردم را برای فعالیت‌های اجتماعی عام‌المنفعه بیشتر جلب می‌کردیم و هم محبوبیت و آبروی نظام و دولت را پیش‌ِ همین مردم بیشتر می‌کردیم. عصر جدید در این عرصه هنرمندانه و به بهترین شکل ممکن موفق عمل کرده است.



[1] . سلبریتی‌ها و بازاریابی سیاست‌های عمومی، جعفری هفت‌خوانی، نشریه تأملات، شماره2، ص158

[2] . آیا در دنیای آدم‌های مشهور شایسته‌سالاری حکم‌فرماست؟ ، محمدملاعباسی، سرمقاله یازدهمین شماره فصلنامه ترجمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۴۸
محسن ذوالفقاری

همه فوتبال‌دوستان و حتی کسانی هم که اندک رابطه‌ای با فوتبال ندارند به برکت رسانه‌ها «محمد صلاح» را میشناسند. ستاره مصری تیم لیورپول که تیمش را تهدید کرده بود در صورت ورود بازیکنی از رژیم صهیونیستی این تیم را ترک می‌کند.
فوتبالیستی که ثابت کرده است تبلیغ یک مکتب و اندیشه فقط از راه‌های پیچیده دولتی و بودجه‌های هنگفت حکومتی نیست، بلکه هر کسی می‌تواند با تخصص در حرفه خود به گونه‌ای عمل کند که موثرترین فرد در گسترش تفکر دینی باشد که این بهترین و کم‌هزینه‌ترین شکل تبلیغ است.
محمد صلاح نه آخوند است! نه سازمان و تشکیلاتی دارد! نه آدمِ کسی یا کسانی است که برای کارهایی که انجام می‌دهد پول بگیرد! ولی او توانسته است با اعمال و کردارش بهترین مبلغ اسلام در اروپا و جهان باشد.
درخشش صلاح تا جایی پیش رفته است که طرفدارانش از حرکات، شکل پوشش و موی سر و ریش او تقلید می‌کنند؛ پس از هر گلی سجده می‌کنند و آهنگ‌ها و سرودهای اسلامی را زمزمه می‌نمایند. در یکی از آهنگ‌هایی که برای او سروده‌اند این مضمون نهفته است: «صلاح به مسجد می‌رود، همان مکانی که من هم دوست دارم به آنجا بروم.» در نهایت صلاح توانسته است در فضای عمومی اروپا، دین خود را به خوبی معرفی کند و تصورات غلطی که داعش از اسلام ساخته را اصلاح کند.
اخیراً نیز دانشگاه استنفورد طی مقاله‌ای اعلام کرده‌است؛ از زمان حضور او در لیورپول میزان توییت‌های اسلام‌ستیزی در این شهر کاهش ۵٠ درصدی و جرائم نیز کاهش ١٩ درصدی داشته است.
حقیقتا باید بگویم صلاح، صلاحیتِ تبلیغ اسلام را دارد!

پ ن١: کونوا دُعاةَ الناسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم/الکافی، ج٢، ص٧٨

پ ن٢: از محمد خودمون نوشتم؛ گفتم از محمد اونا هم بنویسم! دم هر دو محمد گرم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۵۶
محسن ذوالفقاری

شاید با خواندن این توییت اول از همه لبخند بر لبانتان بیاید. ولی با روالی که اکثر مساجد ما دارند که خودتون هم میدونید و لازم به توضیح نیست مقاومت و مبارزه تنها راه نجات است نه فرار کردن و دور زدن!
اگر باور و یقین داریم مسجد سنگرمان است و فعالیت‌هایمان باید با محوریت مسجد باشد باید هم، سختی بکشیم و مبارزه کنیم تا پیروز شویم و مسجد را از چنگال افکار بی‌پایه و اعمال بی‌اساس نجات دهیم و آن را به جایگاه واقعی‌اش برسانیم نه اینکه به علت سختی‌ها و مانع‌تراشی‌ها و سنگ‌اندازی‌ها از مسجد قهر کنیم و به حسینیه‌ها و فرهنگسراها و دیگر مراکز فرهنگی پناه بیاوریم. البته که منکر فعالیت در این اماکن نیستیم ولی وقتی مسجدی داریم با چنین ظرفیتی که خودش پیام است و تربیت چرا آن را رها کنیم!


پ ن١: لَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ #مساجد یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً. الحج/۴٠
دفاع از مسجد واجب است و دفاع همیشه با مبارزه و مقاومت همراه بوده است!

پ ن٢: همان‌گونه که ستم‌ها یکسان نیست بلکه درکات متفاوت دارد و ستمکارترین انسان‌ها کسی است که نگذارد در خانه خدا، نام صاحب خانه برده شود، دفاع‌ها و جهادها نیز درجاتی دارد؛ زیرا دفاع گاهی برای آب و خاک، و گاه برای صیانت مراکز دینی است. به یقین دفاع برای حفظ مراکز عبادی که مرکز توحید و اصلاح جامعه و سبب آبادی زمین است، از مقدس‌ترین دفاع‌هاست؛ زیرا اگر مراکز دینی حفظ شود، در پناه آن، آب و خاک وطن نیز محفوظ و آباد است. اما اگر این مراکز مصون و معمور نماند جامعه فاسد می‌شود؛ زیرا فساد جوامع بر اثر ویرانی مراکز دینی است و با فساد جامعه تمامیت ارضی آسیب میبیند و استقلال و آزادی آن‌ها از بین می‌رود. (تفسیرتسنیم، آیت‌الله جوادی آملی، جلد۶ ،صص٢٣١-٢٣٣)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۸
محسن ذوالفقاری

قهرمانی پرسپولیس بهانه خوبی شد تا در مورد قهرمانِ پرسپولیس بنویسم. قهرمانی که در بیرون از مستطیل سبز فوتبال هم محترم است! چپ پایی که راه راست را می‌رود! بنامی که دنبال گمنامی است! سلبریتی که پیج اینستاگرامش آدم را به‌ وجد می‌آورد! دفاع چپی که مدافع پا به توپ شهداست! فوتبالیستی که اگر پنج‌شنبه‌ها درگیر تمرین و مسابقه نباشد، در جوار شهدای بهشت زهرا به خصوص بر سر مزار شهید ابراهیم هادی پیدایش می‌کنی!
باید بگم که حاجی قرمزها، محبوب آبی‌ها هم هست! حبیب دوست‌داشتنی سرخ آبی‌ها زودتر به میدان بیا...

پ ن: خوشا به حالتون پرسپولیسی‌ها که قهرمانی چون «محمد انصاری» دارید! قهرمانی و قهرمانتون نوش جانتون!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۳۷
محسن ذوالفقاری

١. اینکه در بعضی از مدارس موسیقی و رقص آموزش داده می‌شود دور از انتظار نیست ولی چرا تمام فیلم جشن‌ها از یک آهنگ خاص استفاده شده است؟!
٢. اینکه از این سبک فیلم‌ها فراوان هست؛ دور از واقع نیست ولی چرا بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع معلمان، این‌چنین نشر پیدا می‌کند؟!
٣. اینکه برگزاری چنین جشن‌هایی دور از شأن و جایگاه مدرسه هست؛ قبول می‌کنیم ولی چرا اکثر دانش‌آموزان این سبک از شعرها را حفظ هستند و هم‌خوانی می‌کنند؟!
۴. اینکه همه به این کلیپ‌ها به روش‌های مختلف واکنش نشان دادیم و همه را بازخواست کردیم؛ بد نیست ولی چرا خودمان متخصص نمی‌شویم و مثل گروه به اضافه خنده و عمو جعفری در جهت شادی و نشاط سالم دانش‌آموزان قدمی برنمی‌داریم؟!
۵. اینکه خواسته و ناخواسته در بهتر و بیشتر دیده شدن کلیپ‌های رقص و آواز دانش‌آموزان مشارکت داشتیم حرفی نیست ولی چرا در ترویج کارهای خوبی که در مدارس اتفاق می‌افتد عکس‌العملی نشان نمی‌دهیم؟!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۳۳
محسن ذوالفقاری

داستان جشن تولد دخترک ما از اینجا شروع می‌شود که وقتی برای درمان دندان درد خود به درمانگاه ارتش مراجعه می‌کند آن قدر مورد سیل محبت دکتر قرار می‌گیرد که او را به جشن تولد ساده‌ای که مادرش، تنها پناهگاهش، برایش تدارک دیده بود دعوت می‌کند. دکتر هم برایش سنگ تمام می‌گذارد و با هماهنگی فرماندهش و همکاری رفقایش جشن تولد مفصلی در سالن تئاتر شهرستان پلدختر‌[١] برگزار می‌کند و دل و جان دخترک را صفا می‌دهد.

١. قسمت شرقی شهرستان #پلدختر از سیل در امان مانده است.

پ ن: امیرالمؤمنین: هر کس دلی را شاد کند خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید.
نهج‌البلاغه، حکمت٢۵٧

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۴
محسن ذوالفقاری


نوکری مولا با همه سختی‌هایش به دل و جان آدم می‌چسبد! حال این نوکری در در جوار حرم حضرت امیر، در مضیف حضرت امیر، برای اطعام زائران حضرت امیر باشد؛ بهتر و بیشتر می‌چسبد! همین است که همه السابقون السابقون‌اند تا اولئک المقربون شوند! برای این نوکرها ساعت شیفت ۵صبح بر ٨صبح، گرمای داغ تنور مخبز بر باد سرد کولر صالون، شستشو دیگ بر بسته‌بندی غذا توفیری ندارد!
در میدان رقابت نوکری است که هر کسی هر کاری از دست و پنجه‌اش بربیاید به نحو احسن انجام می‌دهد!

پ ن١: فیلم مربوط به فینال مسابقات گوشت و نخود کوبیدن برای آماده کردن قیمه نجفی است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۳۷
محسن ذوالفقاری


بسیجی چون همیشه آماده به خدمت هست، سلاحش همیشه آماده است! گاهی سلاح او، فلش دوربین است، گاهی سیاهی قلم، گاهی تیر کلاش و گاهی هم بیل و گلنگ!
درود بر این جوان خوش ذوق که با سلاح بیل و هنر! حرف حسابش را به شوخی و طنز به برخی مسئولان زد! باشد که به دستشان برسد و بفهمند و به خودشان بیایند!

پ ن: گاهی یک فیلم یک دقیقه‌ایِ ساده اثرش از چندین فیلم سینماییِ فاخر بیشتر است! به شرطی که پشتش اخلاص باشد و اخلاص!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۲۵
محسن ذوالفقاری


وضعیت سفید یعنی زندگیِ شیرینِ امیر! یعنی شیرینیِ رفتارِ امیر! یعنی شیرین کاری‌ها و شیرین زبانی های امیر برای شیرین! و در نهایت نرسیدن امیر به شیرین! و رسیدن امیر به شیرینی‌های بهتر زندگی!

پ ن: پیشنهاد می‌کنم از فرصت عید استفاده کنید و سریال وضعیت سفید ببینید. اگه دیدید دوباره ببینید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۰۰
محسن ذوالفقاری

«۶۰٠ دانش‌آموز مسلمان از مدرسه‌ای در انگلیس به طور همزمان انصراف دادند. این انصراف به دلیل اصرار مدرسه (طبق سیاست‌های نظام آموزش انگلیس) در اجبار کودکان به شرکت در جلسات آشنایی با همجنس‌گرایی بوده است.»
شاید به نظر بعضی از افراد، انعکاس اینگونه اخبار، دور از شأن دانشجو حزب‌اللهی و طلبه انقلابی باشد ولی احساس می‌کنم عدم برجسته‌سازی آن‌ها در داخل کشور، نتایج منفی زیادی به بار می‌آورد.
طبق تجربه، اکثر چالش‌هایی که در غرب اتفاق میفتد، چندین سال بعد، در ایران نیز تکرار می‌شود و ایجاد آگاهی زود هنگام، در دنیای جهانی‌سازی‌شده امروزی، به ایجاد مقاومت فرهنگی با همین مقیاس می‌تواند کمک کند و جهانی پنداری ما را در داخل و خارج تقویت کند و به ما ابتکار عمل بدهد.
همان طور که می‌دانید گروه‌های دینی و قومی زیادی خلاء مقاومت فرهنگی را حس می‌کنند و این در حالی است که موضع اسلامی در قبال آن تا به حال موفقیت نسبی بیشتری داشته است. در جهان غرب، کاربران اروپایی و آمریکایی برای کنترل فحشا به نوعی Whitesharia (شریعت سفیدپوستان) که همان تقلید از مسلمانان می‌باشد نیاز پیدا کرده‌اند.

پ ن١: مقاومت علیه سیاست آموزشی سند٢٠٣٠ فقط به این نیست که منتظر بمانیم تا شورای عالی انقلاب فرهنگی علیه آن بیانیه‌ای بدهد بلکه می‌تواند به این باشد که نهضت‌های فرهنگی این‌چنینی را در مقیاس جهانی به خوبی تحلیل و ترویج کنیم.
پ ن٢: این متن حاصل مباحثه و گفت‌وگو با هم اتاقی خوبم سید مصطفی موسوی می‌باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۵۴
محسن ذوالفقاری

امسال نیز، مراسم دست بوسی از مادران بهتر از هر سال دیگر برگزار شد. امسال دیگر مجبور نبودیم بچه‌ها را اجبار کنیم به دست بوسی! بلکه خود بچه‌ها بی‌قراری می‌کردند تا اسمشان خوانده شود تا به دست و پای مادرانشان بیفتند! حتما خودشون به عینه دیده‌اند که این بوسه‌ها معجزه‌ای می‌کند وصف ناشدنی!
در مراسم افرادی هم بودند که از نعمت مادر محروم شده بودند؛ حس و حال آنها را نمی‌شود به قلم آورد. ای‌کاش در مراسم نبودند.

پ ن١: دوست عزیزی که مادرت، رخ در نقاب خاک کشیده! این عکس‌ها و این متن را بهانه کن و همین الان برو وضویی بساز و برای شادی روح مادر، صفحه‌ای از قرآن بخوان! بعد همان صفحه را ببوس و بوی عطر مادر را استشمام کن.
و اما دوست عزیزی که هنوز سایه‌ی مادر، بر سرت بلند است! در اسرع وقت، برو نزد مادر اما با وضو، دستش را بوسه باران کن و بوی عطر خدا را استشمام کن.

پ ن٢: باید کاری بکنیم که بچه‌ها دست مادرانشان را حتما ببوسند. اسلام دنبال این است. رهبر معظم انقلاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۴۹
محسن ذوالفقاری

قبل‌ترها مرام پهلوانی در تشک کشتیِ تختی و ابراهیم هادی ظهور و بروز داشت ولی حال در صفحه‌یِ شطرنجِ نوجوانی ١۶ ساله و در زمین یخیِ اسکی سوارِ بانویِ ایرانی هم قابل مشاهده هست!

بعد از از افتخارآفرینی آرین غلامی این‌بار مرجان کلهر، رنگین‌ترین مدال را که همانا پاسداری از حریم صداقت به بهای گذشتن از منافع شخصی هست؛ بر گردن آویخت!

پ ن١: مرجان کلهر با اعتراف به خطای خود که از چشم داوران پنهان مانده بود از مسابقات جهانی اسکی انصراف داد.
پ ن٢: صفحات مجازستان خود را به آلبومی از خبرهای خوب تزئین کنیم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۴۵
محسن ذوالفقاری

در عصر جدیدی که تخصص حرف اول را می‌زند چرا هر کسی به خودش جرات می‌دهد در مورد هر مسئله‌ای و هر کسی نظر بدهد و بدتر از آن، با نظراتش دیگران را داوری کند!
اینکه آریا عظیمی‌نژاد در مورد خوانندگی فرهان منصوری، امیرعلی پرورش‌زاده، مجید نجات‌منش نظر بدهد قابل قبول است ولی نظر او در مورد استعداد دوبله شیوا رضوی‌پور قابل پذیرش نیست!
اینکه رویا نونهالی در مورد استعداد شیوا رضوی‌پور نظر می‌دهد با اغماض قبول می‌کنیم ولی نظر او در مورد مابقی افراد پذیرفتنی نیست!
اینکه چهار داور گرامی در مورد گروه صفر، گروه زانکو، زهرا بیرامی، احسان موسوی‌نژاد و هوتن شکاری نظر بدهند؛ پذیرفتن نظرات آن‌ها سخت است! چرا که ایشان در مورد ورزش‌های تخصصی این افراد تخصص ندارند و بدتر از آن این است که در بین این داورها اصلا ورزشکاری قرار نگرفته است!
ای کاش در هر برنامه از عصر جدید شاهد استعدادهای خاص با داورهای متخصص می‌بودیم تا هم با برنامه‌ای جذاب‌تر مواجه می‌شدیم هم رقابتی عادلانه‌تر بین شرکت‌کنندگان صورت می‌گرفت.

مستنداتِ نمایان این مسئله در برنامه:
١. نظر دادن دکتر سید بشیر حسینی در مورد موسیقی ایرانی!
٢. نظر دقیقِ احسان علیخانی در مورد مجری‌گری رامین عسگری‌راد!
٣. روبیکِ سه رنگِ آبیِ امین حیایی! (معتقدم در بازی روبیک هم متخصصش باید نظر بدهد!)
نظر شما چیست؟ شما هم مستنداتِ دیگر برای این مسئله دارید؟

پ ن١: نقد کنیم همراه با راه‌حل! فقط غُر نزنیم!
در کل این برنامه در کمبود برنامه‌های سرگرمی پذیرفتنی است! باشد که بهتر و بهتر شود.

پ ن٢: این نقد بیش از آنکه به عصر جدیدِ شبکه سه وارد باشد بر عصر جدیدِ جامعه ایرانی وارد است! از بعضی از راننده تاکسی‌ها بگیر تا برخی از روحانیون و مراجع!

پ ن٣: شهید مصطفی چمران: می گویند تقوا از تخصص لازم‌تر است، آن را می‌پذیرم. اما می‌گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد، بی‌تقواست!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۰۵
محسن ذوالفقاری

بر خلاف همه کسانی که خاطرات تلخ را حذف می‌کنند؛ می‌خواهم برای تذکری به خودم این عکس را تا ابد در وبلاگم نگه دارم تا به جای اعتراض به زمین و زمان، وظیفه‌ام را درست انجام بدهم. ان‌شاءالله

پ ن: هر گونه تحلیل ذوقیِ صفر و صدی از فرهنگ ایرانی و ژاپنی، ممنوع است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۳۳
محسن ذوالفقاری

رفقایی که از دل مسجد قیام کرده بودند، در زیر خیمه حضرت زینب همدیگر را پیدا کردند و رفیق های چخ‌چخی [١] برای هم شدند!
رفقایی که برای اعزام به سوریه خودشان را افغانی جا زدند!
رفقایی که هر جا بودند بساط شوخی و خنده هم جور بود!
رفقایی که با هم، قول و قرار گذاشته بودند که هر کس زودتر شهید شد باید شفاعت کند و اذن شهادت دیگری را از امام حسین بگیرد و گرنه شهید پستی هست!

١. به معنای جون جونی - اصطلاحی که شهید مرتضی عطایی زیاد استفاده می‌کرد.

پ ن: مستند عابدان‌کهنز و فقط زیبایی را ببینید و کتاب‌های مصطفی و مرتضی، در مکتب مصطفی و ابوعلی را بخوانید.

طولش ندهیم، قصه همین است، دو دوست
بودند ز روی یکدیگر مست دو دوست
تا رفت یکی، طاقت ماندن هم رفت
دادند به دست یکدگر دست دو دوست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۲۸
محسن ذوالفقاری