بچه محله امام رضا (علیه السلام)

بچه محله امام رضا (علیه السلام)
محسن ذوالفقاری
بچه محله امام رضا (علیه‌السلام)
طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فوتبال» ثبت شده است

هفته‌ای یکی دوبار بچه‌های رده، بولوار دوم و پنج‌تن قرار فوتبال داشتند. شب‌ها با خواهش و التماس از پدر و مادرم اجازه می‌گرفتم تا خانه مادربزرگم بخوابم تا صبح بتوانم در آن جمع حرفه‌ای حضور داشته باشم. نماز صبح را که می‌خواندیم هنوز هوا گرگ و میش بود که به همراه دایی کوچکم توپ پلاستیکی سه‌لایه را از تو انباری برمی‌داشتیم، سوار موتور می‌شدیم و به فنسِ پارک پنج‌تن می‌رفتیم. یکی از بچه محل‌ها به نام «ممد ترک» را هم سر راهمان برمی‌داشتیم. با اینکه همه در فوتبال برای خودشان یلی بودند ولی بازی بدون «ممد ترک» را بازی نمی‌دانستند. این را از آه و حسرت‌ها و حرف و حدیث‌هایشان در روزهایی که او نبود فهمیده بودم. استاد دربیل و حرکات نمایشی بود. مهارتی عجیب در گل زدن در دروازه کوچک داشت. دروازه بزرگ هم که بازی می‌کردیم از شوت‌های سرکش و ضربه‌های قیچی برگردانش کیف می‌کردیم و گاهاً حرص می‌خوردیم! همیشه هم بعد از هر بازی حتما یک جایی از دست و پایش زخمی زیلی بود. آن زمان در همان حال و هوای بچگی‌ام و در رویاهای افسانه‌ای‌ام او را در لباس تیم ملی ایران می‌دیدم و سرکوک بودم که پیش بقیه کلاس خواهم گذاشت که: «این ممد ترک رو که می‌بینید الان برای خودش کسی شده یک زمانی ما براش کسی بودیم! با موتور می‌رفتیم دنبالش می‌آوردیمش با ما فوتبال بازی کنه! دست پاش زیر تکر‌های ما زخم برداشته که الان دست و پا پیدا کرده!» اما نشد که نشد. او الان سنی ازش گذشته و با هنر دست‌هایش در کارهای فنی روزگار می‌گذارند. الان حسرت می‌خورم که کاش یک روز از آن روزها گوشی کا٨١٠ دایی بزرگم را تَک می‌زدم و چند ثانیه از او به یادگار فیلم می‌گرفتم. . این داستان را نگفتم که «ممد ترک» را با «آرات حسینی» مقایسه کنم. نگفتم که فوتبال آپارتمانی اینستاگرامی «آرات» را با فوتبال زمین خاکی آسفالتی «ممد ترک» به نقد بکشانم. نگفتم که آینده آرات حسینی را پیش‌گویی کنم. نگفتم تا پدیده ستاره‌سازی به سبک آرات را به چالش بکشانم. حتی دوست ندارم از پدر او صحبت کنم که آیا او کودک‌آزار است و آرات را ربات دست خودش کرده یا نه؟

این داستان را گفتم تا بگویم همان‌طور که دوست داشتم «ممد ترکِ» بچه‌ی پایین شهرِ مشهد را در تیم ملی کشورم ببینم به همان اندازه دوست دارم«آرات حسینیِ» مشهور ۶ساله‌ای که همه باشگاه‌های مطرح جهان دنبالش هستند و مسی زیر پستش کامنت می‌ذارد: «کلاس بالایی در حرکاتت می‌بینم» را هم در لباس تیم ملی ایران ببینم و همانند پدرش ثانیه‌شماری می‌کنم در دومین حضورش در جام جهانی، جام را از آن ایران کند و بالای سرش ببرد. اما همان‌قدر که برای دیدن آن لحظات شوق و ذوق دارم همان اندازه دوست دارم در طول رسیدن به این اهداف، آرات و خانواده‌اش با آرامش و بدون شتابزدگی و حاشیه قدم بردارند.
دوست دارم آرات این قدر زود وارد بازی بزرگان نشود و آینده بزرگ خود را با بازی‌های به‌ظاهر بزرگانه خراب نکند!
دوست دارم آرات در دنیای بچگی‌اش هم فوتبال بازی کند هم بازی‌های بچگانه‌اش را داشته باشد!
دوست دارم اگر ضربه‌ای به توپ می‌زند همه‌اش برای عشق خودش باشد نه تعداد لایک اینستاگرامش!
دوست دارم استعدادش کالایی و ابزاری نشود!
دوست دارم فرصتی برای او باشد تا هر موقع توانایی‌اش را پیدا کرد خودش این مسیر را انتخاب کند و اگر هم خواست تغییر مسیر بدهد قدرت و جرئت و غیرت آن را داشته باشد!
دوست دارم برد باخت را با هم تجربه کند!
دوست دارم مثل ریچارد ساندراک نشود و از فوتبال و مهم‌تر از فوتبال از پدرش فاصله نگیرد!
دوست دارم همان طور که باشگاه لیورپول به هر دلیلی اجازه نمی‌دهد عکس و فیلم از آرات بیرون بیاید پدرش هم همین سیاست را پیش بگیرد و او را از صفحات اینستاگرام و جلوی چشم‌ها و دیده‌ها پاک کند!
دوست دارم سال‌ها دور از رسانه و حواشی‌اش باشد و خودآگاهانه و خداباورانه در مسیر استعدادش تلاش کند!
دوست دارم آرات را به یکباره در لباس تیم ملی ایران ببینمش و ذوق‌زده بشوم!
پ ن: ریچارد ساندراک در کودکی تحت نظارت پدرش تمرین‌های سخت بدنسازی انجام می‌داد. مدت‌ها مورد توجه رسانه‌ها بود و به او لقب هرکول کوچک یا آرنولد کوچک داده بودند. بعدها اما در دوران بزرگسالی از دنیای ورزش فاصله گرفت و حال با پدرش روابط تیره و تاری دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۰۰ ، ۲۱:۳۸
محسن ذوالفقاری

همه فوتبال‌دوستان و حتی کسانی هم که اندک رابطه‌ای با فوتبال ندارند به برکت رسانه‌ها «محمد صلاح» را میشناسند. ستاره مصری تیم لیورپول که تیمش را تهدید کرده بود در صورت ورود بازیکنی از رژیم صهیونیستی این تیم را ترک می‌کند.
فوتبالیستی که ثابت کرده است تبلیغ یک مکتب و اندیشه فقط از راه‌های پیچیده دولتی و بودجه‌های هنگفت حکومتی نیست، بلکه هر کسی می‌تواند با تخصص در حرفه خود به گونه‌ای عمل کند که موثرترین فرد در گسترش تفکر دینی باشد که این بهترین و کم‌هزینه‌ترین شکل تبلیغ است.
محمد صلاح نه آخوند است! نه سازمان و تشکیلاتی دارد! نه آدمِ کسی یا کسانی است که برای کارهایی که انجام می‌دهد پول بگیرد! ولی او توانسته است با اعمال و کردارش بهترین مبلغ اسلام در اروپا و جهان باشد.
درخشش صلاح تا جایی پیش رفته است که طرفدارانش از حرکات، شکل پوشش و موی سر و ریش او تقلید می‌کنند؛ پس از هر گلی سجده می‌کنند و آهنگ‌ها و سرودهای اسلامی را زمزمه می‌نمایند. در یکی از آهنگ‌هایی که برای او سروده‌اند این مضمون نهفته است: «صلاح به مسجد می‌رود، همان مکانی که من هم دوست دارم به آنجا بروم.» در نهایت صلاح توانسته است در فضای عمومی اروپا، دین خود را به خوبی معرفی کند و تصورات غلطی که داعش از اسلام ساخته را اصلاح کند.
اخیراً نیز دانشگاه استنفورد طی مقاله‌ای اعلام کرده‌است؛ از زمان حضور او در لیورپول میزان توییت‌های اسلام‌ستیزی در این شهر کاهش ۵٠ درصدی و جرائم نیز کاهش ١٩ درصدی داشته است.
حقیقتا باید بگویم صلاح، صلاحیتِ تبلیغ اسلام را دارد!

پ ن١: کونوا دُعاةَ الناسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم/الکافی، ج٢، ص٧٨

پ ن٢: از محمد خودمون نوشتم؛ گفتم از محمد اونا هم بنویسم! دم هر دو محمد گرم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۵۶
محسن ذوالفقاری

قهرمانی پرسپولیس بهانه خوبی شد تا در مورد قهرمانِ پرسپولیس بنویسم. قهرمانی که در بیرون از مستطیل سبز فوتبال هم محترم است! چپ پایی که راه راست را می‌رود! بنامی که دنبال گمنامی است! سلبریتی که پیج اینستاگرامش آدم را به‌ وجد می‌آورد! دفاع چپی که مدافع پا به توپ شهداست! فوتبالیستی که اگر پنج‌شنبه‌ها درگیر تمرین و مسابقه نباشد، در جوار شهدای بهشت زهرا به خصوص بر سر مزار شهید ابراهیم هادی پیدایش می‌کنی!
باید بگم که حاجی قرمزها، محبوب آبی‌ها هم هست! حبیب دوست‌داشتنی سرخ آبی‌ها زودتر به میدان بیا...

پ ن: خوشا به حالتون پرسپولیسی‌ها که قهرمانی چون «محمد انصاری» دارید! قهرمانی و قهرمانتون نوش جانتون!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۳۷
محسن ذوالفقاری

چسبید! خیلی هم چسبید! فوتبال را می‌گویم! فوتبالی که با تیم مضیف العتبه العلویه بازی کردیم! بالاخره پچ‌پچ‌ها و کری‌خوانی‌های داخل مطبخ کار خودش را کرد و ما را به مستطیل سبز فوتبال رساند! فوتبالی که پرشور بود ولی پرحاشیه نبود! جنجالی بود ولی کل‌کلی نبود! رقابت بود ولی حسادت نبود! فوتبالی که می‌توانستی اتحاد و همبستگی، عشق و صفا بین دو کشور را نه‌تنها ببینی بلکه لمس کنی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۳۰
محسن ذوالفقاری

بر خلاف همه کسانی که خاطرات تلخ را حذف می‌کنند؛ می‌خواهم برای تذکری به خودم این عکس را تا ابد در وبلاگم نگه دارم تا به جای اعتراض به زمین و زمان، وظیفه‌ام را درست انجام بدهم. ان‌شاءالله

پ ن: هر گونه تحلیل ذوقیِ صفر و صدی از فرهنگ ایرانی و ژاپنی، ممنوع است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۳۳
محسن ذوالفقاری