بچه محله امام رضا (علیه السلام)

بچه محله امام رضا (علیه السلام)
محسن ذوالفقاری
بچه محله امام رضا (علیه‌السلام)
طبقه بندی موضوعی

۳۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

آتش به اختیار را فرمانده صادر می‌کند؛ وقتی عملیات شروع شده است و دیگر قرار نیست از اصل غافلگیری ابتدای نبرد بهره جست. آتش به اختیار یعنی نیروها به درجه‌ای از آگاهی رسیده‌اند که می‌توانند مستقیم و با اختیار بیشتری اقدام کنند. آتش به اختیار یعنی مواضع دشمن قابل رویت است. آتش به اختیار یعنی جنگ تن به تن شده است. آتش به اختیار یعنی کسی نمی‌تواند بهانه کند که تا دستور و حکم نباشد اقدامی نمی‌کند. آتش به اختیار یعنی امید فرمانده و قرارگاه مرکزی به پیروزی، یعنی ناکارآمدی و گیج‌بازی قرارگاه‌های عملیاتی، یعنی اختیار عمل قرارگاه‌های تاکتیکی، یعنی روحیه و انگیزه بالای نیروهای عملیاتی، یعنی حمله همه جانبه به مواضع دشمن واقعی در قالب گروه‌های چابک و تشکل‌های انقلابی.

آتش به اختیاری که مقام معظم رهبری فرمودند خطاب به تشکل‌های انقلابی خصوصا در دانشگاه‌ها بود؛ یعنی افسران جنگ نرم. یعنی اساتید انقلابی و متدین و باسواد و دلسوز؛ یعنی فرماندهان جنگ نرم. این تدبیر فرماندهی نکاتی را هم داشت که نباید از آن غفلت کرد تا بهانه‌جویی مرجفون در شهر را از ایشان بگیرد؛ صراحت، صداقت، دلسوزی، دوری از عیب‌جویی و علاج‌جویی در برابر ضعف‌های داخلی، آرمان‌گرایی، واقع‌بینی، امید به آینده و فهم اولویت‌ها در مبارزه و حفظ خصومت با دشمنان بیرونی و مبارزه بی‌امان با آن،  از این تدابیرند که باید به دقت مدنظر قرار گیرند. گوش به فرمان فرمانده‌مان باشیم و در وسط میدان مجاهدت همه‌جانبه، مخلصانه و فعال، ان شاءلله!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۲۶
محسن ذوالفقاری

مشکلی که در مسجد گریبان‌گیر شد حضور فردی به ظاهر ساده‌لوح ولی در باطن بسیار باهوش و خوش زبان در مسجد بود!
شاید سوالی که برایتان پیش بیاید این است که فردی با این ویژگی چگونه می‌تواند مشکل ایجاد کند!؟ در ادامه بحث متوجه خواهید شد!
یک روز وقتی از درب مسجد خارج شدم و او را به حالت غیر معمول! با بچه‌های حلقه دیدم متوجه خطر او شدم. تمام تلاش خودم را کردم تا اقدام ضربتی نداشته باشم! و فقط بچه‌ها را از او دور کنم.

وقتی مسئله را به مسئول بالادستی ام اطلاع دادم او هم ابراز نگرانی کرد و قبل از من متوجه خطر او شده بود ولی گفت: فقط باید با احتیاط وارد عمل شویم و به فکر چاره باشیم چرا او از وابستگان یکی از هیئات امنا مسجد هست و از طرف او جذب این مسجد شده است و ممکن است رفتار ناصحیح و بدون مدرک وسند ما، موجب اختلال کار ما در مسجد شود!
با اینکه اصلا نمی‌توانستم درک و هضم کنم ولی چاره‌ای نداشتم جز اینکه از تجربه دیرین او که به کرار برایم اثبات شده بود تبعیت کنم تا در موقعیت مناسب با دلیل و مدرک اقدام جدی صورت گیرد.
در این مدت فقط سعی کردم به صورت  مستقیم و غیر مستقیم بچه ها را از او دور نگه دارم و مانع ارتباط گیری او با بچه ها شوم و تا حد زیادی هم موفق بودم  که این مهم باعث نفرت و انزجار هرچه بیشتر او از من شده بود!
حس تنفر و انزجار او وقتی بروز کرد که خیلی مرموزانه  یکی از حساس‌ترین افراد حلقه را به دام انداخته بود و بعد از قربون صدقه رفتن او! و بد و بیراه گفتن به من، تهدید کرده بود هرکس با من در ارتباط باشد یک روز در خیابون او را چاقو چاقو می کند! این حرف او در بین بچه‌ها پخش شده بود و بچه‌ها به طور اخص آن فرد صید شده! از شدت ترس به طور کامل ارتبطاشان با مسجد قطع شد.
حال دیگر جای ملاحظه کاری نبود! یک شب بعد از نماز و قرآن وقتی مسجد تقریبا خالی شده بود، من و چند تا از مربی‌ها و خادم مسجد سراغش رفتیم. چنان نعره‌ای زدم که فرد مورد نظر چند قدم با سمت عقب رفت و بعد شروع کردم به او تشر زدن  و تهدید کردن. کار به جایی رسید که نزدیک بود به دعوای فیزیکی خیلی جدی برسد که خادم مسجد جدامون کرد و مرا به آشپزخانه برد. مابقی مربی‌ها هم او را به بیرون مسجد بردند و کاری کردند که دیگر پایش را به مسجد نگذاشت! و از همه مهم‌تر سراغ بچه‌ها نیاید!
البته ناگفته نماند که بعد از این قضیه از طرف همان فردی که جزء هیئات امنا بود مورد بازخواست قرار گرفتیم!
خلاصه بعد از آن با تلاش دوباره مربی‌ها و برگزاری برنامه‌های متنوع، افراد دوباره برگشتند و بعد از بازه زمانی تقریبا طولانی کار به روال خودش افتاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۱۸
محسن ذوالفقاری

1. امروز ساعت 8 وقتی وارد مدرسه شدم بچه‌ها در حال ورزش بودند و معلم ورزش سر در گوشی فرو کرده بود! نزدیک شدم و از مسابقاتی که هفته پیش برگزار شده بود پرسیدم. خیلی ناراضی بود. از بی‌برنامگی و مسابقات خسته‌کننده و طولانی مخصوص دبستانی‌ها که در یک روز برگزار می‌کنند تا پارتی بازی و باندبازی‌های مسئولان! شاید بی ‌رنامگی و پارتی‌بازی جزء اصول سازمان‌ها و مخصوصا سازمان آموزش و پرورش باشد! نمی دانم! #بگذریم...

2. به اتاق فرهنگی رفتم. معاون فرهنگی از دزدیده شدن هر روز پول‌هایش کلافه بود! تازه امروز خاطی و دزد را پیدا کرده بود. دانش آموز کلاس ششم بود! لات مدرسه! بچه طلاق! و به شدت مشکل عاطفی و اخلاقی داشت! به دفتر مدرسه احراز شد. خیلی خونسرد و آرام! بدون هیچ ترسی اعتراف می کرد هر چند روز بار یکبار از کیف معلم‌ها و معاون‌ها 50تا 100 هزار تومان میقاپد! معاون‌ها عکس العمل آن چنان سختی و محکمی با او نشان ندادند و این مرا ناراحت کرد! شاید بعضی جاها دعوا کردن و داد و فریاد زدن از ملزومات کار تربیتی باشد! نمی دانم! #بگذریم...

3. معلم ورزش که در حال گرفتن تست و امتحان ورزش در اتاق تربیت بدنی بود ازم خواست تا  داخل حیاط مدرسه بالا سر بچه‌ها باشم. کلاس چهارمی بودند، فحش‌های کاف‌دار از لب و دهانشان مثل گل و بلبل می‌ریخت بیرون! البته متوجه حضور من نشدند شاید اگر من را می‌دیدند درجه فحش‌ها پایین‌تر می‌آمد! البته شاید! نمی‌دانم! #بگذریم...

4. آخر زنگ ورزش همه بچه‌ها را جمع کردم و سرکلاس رفتیم، کیف ها را برداشتیم، چند کلمه صحبت کردم و با وعده بازی و جایزه آن‌ها را راهی نمازخانه کردم تا کمی به آن ها وضو و نماز یاد بدهم. به محض اینکه در نمازخانه را باز کردم بوی خوشی که حاصل عرق و جوراب بچه های قبلی بود از نماز خانه زد بیرون! اولین نفر خودم حالم بهم خورد! چون نزدیک زنگ هم بود تصمیم گرفتم آن ها را راهی سرویس‌ها و منزل‌هایشان کنم! شاید با این فضای نامناسب نمازخانه خاطره‌ی خوبی از اولین نماز زندگی‌اشان باقی نمی‌ماند! نمی‌دانم! بگذریم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۱۱
محسن ذوالفقاری

چهارتا پسر بچه در فاصله نمازهای مغرب و عشا شلوغ می‌کردند؛ پیرمردی از صف‌های اول روی چرخاند و چهره در هم کشید که مسجد جای بازی نیست!
نوجوانان پر شر و شور که گویی سوزنی به بادکنک نشاط شان خورده باشد؛ دمغ در صف‌های آخر جا گرفتند.
با خود گفتم زمانی که سجده پیامبر رحمت بخاطر شیطنت‌های حسنین(ع) در سوار شدن بر پشت پیامبر طولانی شد آیا واکنشهای آن روز هم مثل الان بود؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۲۴
محسن ذوالفقاری

چرا وقتی می‌بینیم دشمنِ باطل ما، با هر چه دارد برای دور کردن ما از انقلاب، اراده ما را به مسجد رفتن کم می‌کند، ما هم بی‌تفاوت بر خورد می‌کنیم و حتی برای تبلیغ به مسجد رفتن کاری نمی‌کنیم؟!
نیازی هم نیست که هر کدام از ما برویم و کلی در خیابان داد و بی‌داد کنیم که آقا تو را به خدا مسجد بیایید! نه! همین حرکت پیاده‌روی هر روزه ما به سمت مسجد و سلام‌علیک کردن با اهالی محل، خودش کلی کار فرهنگی است. هم این‌که تمرین تحمل سختی‌هایش و تقویت اراده خودمان و هم کلی تبلیغ برای حرکت همگانی به مسجد.
 تبلیغ ما عملی است، نه رسانه ای!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۲۲
محسن ذوالفقاری

دیشب بعد از چندوقت سری به هیات الشهدا زدم. (هیات الشهدا، هیات نوجوانانی است که جمعی از رفقای مسجدیمون در کنار سایر برنامه هاشون در مسجد و پایگاه برگزار می کنند.) بچه‌ها خودشون نظم گرفتند و زیارت عاشورا را خواندند. بعد از آن، یکی از مربی‌ها در حد یک ربع نکات تشکیلاتی و برنامه های مشخص هر حلقه را بیان کردند. با ورود حاج اقا، شکل جلسه عوض شد. چند نفر از بین جمعیت بلند شدند و رحل‌ها و قرآن‌ها را گذاشتند و برای اینکه همه توی حلقه جا بشوند تقریبا کل فضای مسجد پر شد! حضرت استاد! حافظ کل قران و از قاری‌های بین‌المللی بودند. رابطه بین استاد شاگردی به خوبی شکل گرفته بود. بعضی‌ها صفحه می‌گفتند، حضرت استاد دوبله! می‌کردند و حافظ‌های جلسه ادامه آیه را تلاوت می‌کردند! بعد اتمام تلاوت، فرد مورد نظر بعد از صلوات با حلالت به مولا! تشویق می‌شد. مسئول صوت نیز حواسش بود که هنگام تلاوت اکو سیستم هماهنگ باشد! از داخل آشپزخانه مسجد، مسئول تدارکات، با چایی و آب جوش، حضرت استاد را پذیرایی می‌کند و کارت 1000 امتیازی را می‌زند بر بدن مثل کرگردن! (اینچنین اصطلاحات بر جذابیت جلسه افزوده بود!) برنامه مناجات‌خوانی و روضه‌ای کوتاه برقرار بود و جلسه با دم پایانی زیر و پذیرایی کوچکی به سرانجام رسید.

هستیم با ولایت ما جان نثار عاشق

آماده نبردیم با دشمن و منافق

تیغ برنده ی ماست گلبانگ حیدر ما

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

پ ن: مربی‌ها ناظران و مستمعین جلسه بودند و نقش اصلی را متربی‌ها داشتند.

پ ن: به نوجوانان بها بدهیم و به آن‌ها اعتماد کنیم. بزرگترها و هیات امنا هم اجازه بدهند نوجوانان در فضای مسجد رشد کنند تا فردای قیامت بتوانند پاسخگو باشند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۵۴
محسن ذوالفقاری

یکی از دانش‌آموزان که از لحاظ وضعیت اجتماعی و اقتصادی جایگاه مناسبی داشت با من ارتباط خوبی برقرار کرده بود چرا که فقط من بودم که جلوی حرف‌هایش گارد نمی‌گرفتم و سریع عکس‌العمل نشان نمی دادم! حرف‌هایی میزد که آدم گاهی نمی‌توانست باور کند!بماند...

یک روز بعد از زنگ آخر غیبش زد و بعد از چند دقیقه پیداش شد. تعجب کردم! چهره مضطرب و شادی داشت! بدون اینکه سوالی کنم خودش گفت:
- رفتم فیلم بگیرم!
- از کی؟
- هیچی! یک نفر هست برامون فیلم میاره!
- چند؟ 500 تومن!
دیگه سوالی نپرسیدم! خداحافظی کردم و به سمت دانشگاه حرکت کردم!
فیلم،500 تومان!؟ دی وی خام 700 تومنه! چ جوری 500 میفروشه! اصلا طرف کی هست که برای بچه های دبستانی فیلم میاره! اصلا چه نوع فیلم هایی برای بچه مدرسه‌ای میاره؟ و به صورت مخفی هم می‌فروشه!؟
این سوالاتی بود چند روز ذهنم را درگیر کرده بود!
تصمیم گرفتم جلسه بعدی که رفتم مدرسه اعتماد دانش آموز رو بیشتر به خودم جلب کنم!
جلسه بعد، قبل از اینکه بره فیلم بگیره اومد بهم خبر داد تا صبر کنم برگرده!
- گفتم کجا هست طرف؟
- گفت همین پارک روبه رو کفش واکس میزنه!
- گفتم: خب واستا باهم بریم، منم یک سریال میخوام در به در دنبالشم! پیداش نمی کنم! شاید این بنده خدا داشته باشه!
به من من افتاد، نمیدونست چیزی بگه! آخر کار گفت: نمیتونم ببرمتون! چون... هیچی! فقط پشت سرم بیایید فقط برا اینکه باهش آشنا بشید! بعدا خودتون برید پیشش!
پشت سرش حرکت کردم ولی.. .

 

به دلایلی امکان انتشار مابقی داستان را ندارم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۴۷
محسن ذوالفقاری

بازی "جرات یا حقیقت" که همه مسئولین مدرسه از دست آن عاصی شده بودند با روشی متفاوت و با سوالات از پیش تعیین شده در اردو اجرایی کردم که در نهایت دانش آموزان با شور و خوشحالی مستانه و به دور از همه افعال و حرف های دون شان به سرانجام رسید.

در این حین حقیقتی از زبان یکی از دانش آموزان جالب و قابل تامل است. سوال: اگر به جای خدا بودی و میتونستی یک چیز رو از زمین حذف کنی آن چی بود؟جواب: مدرسه☺

یاییم به جای فرار از مسئله، به حل مسئله بپردازیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۴۰
محسن ذوالفقاری

مسئولان نظام اسلامی می‌توانند با این توجیه که «مسجد مردمی است، نه حکومتی» نسبت به مسائل مسجد بی‌تفاوت باشند اما یک مسئول انقلابی خود را خادم مسجد می‌داند؛ چرا که در قرآن خوانده است «الذین ان مکناهم فی الارض اقام الصلاه...»
باید به مسئولان شهری مشهد آفرین گفت.
به آن امید که روزی سازمان‌های فرهنگی کشور در «حمایت خادمانه و خالصانه» به مسجد و باز نمودن آغوششان نسبت به جوانان مومن حزب‌اللهی از هم سبقت بگیرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۳۶
محسن ذوالفقاری

فعالان فرهنگی مساجد به گوش!

زمان پیوند مسجد و مدرسه فرا رسیده است

 

حوزه نفوذ مسجد نباید منحصر در همان ساختمان باشد بلکه تشکیلات جوانان حزب‌اللهی مسجدی باید در ابتدا‌ چند مدرسه را تحت نفوذ قرار دهد و در گام بعد به تاسیس مدرسه اقدام کند.

نقش مساجد در تشکیل دولت و جامعه اسلامی چیست؟ اساسا کارگزاران و سکان‌داران دولت و جامعه اسلامی آیا ممکن است پرورش یافته محیطی جز مسجد باشند؟ در این راستا مساجد ما باید حرکت (و چه بسا جهشی) تمدنی داشته باشند. هر چند به زبان شعار خیلی از مجموعه‌های فرهنگی کادر سازی برای انقلاب است ولی حقیقت این موضوع پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. برای تحقق نقش آفرینی مسجد در امر دولت و جامعه اسلامی،‌ مساجد باید وارد مقوله تولید علوم انسانی و نهضت نرم افزاری بشوند. چرا که علم انسانی اسلامی است که کارگزار و نرم افزار جامعه اسلامی را تولید می‌کند. با ترسیم چنین افقی برای مساجد تا چه حد موافقید؟ مرا با نقطه نظرات خود خوشحال کنید.

وقتی عرف محور تربیتی محله را مدرسه می‌دانند نه مسجد باید دغدغه مندان فرهنگی به فکر فتح مدارس باشند مگر می شود مسجدی از این همه ظرفیت تربیتی در مدارس غفلت کند و بخواهد از صفر در مسجد به جذب نیرو بپردازد. مساجد ما باید اقدامات اولیه تربیتی را در مدرسه انجام دهند و برای نخبگان،‌ در مسجد برنامه ویژه داشته باشند اگر اکنون به لحاظ تمدنی در مقطع جامعه سازی اسلامی هستیم باید ساختارهای ما نیز اصلاح شود. گامی مهم در اصلاح ساختار تربیتی جامعه، پیوند مسجد و مدرسه است. وقتی کیفیت اقدامات تربیتی در مسجد با اقدامات مدرسه قابل مقایسه نیست چرا در مسجد بنشینیم؟! باید فضای تربیتی مدارس در دست مسجدی‌ها باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۲۹
محسن ذوالفقاری

دغدغه معیشت از بزرگ‌ترین نگرانی‌های ائمه جماعت است که این موضوع زمینه چند شغله بودن ایشان را فراهم نموده است. متاسفانه ائمه جماعتی که باید دغدغه اول آنان  در یک جمله،  امامت بر مسجدی باشد که محور پیشرفت محله است،‌ به دلیل دغدغه‌های معیشتی، مدیریت بر مسجد را امری فرعی می‌دانند.حق هم دارند؛ چرا که آنان اولا نسبت به خانواده خود مسئول هستند. اما چه خوب است تدبیری اندیشیده شود... چرا که اگر نوح کشتیبان باشد، می‌توان امیدی به نقش آفرینی مسجد در میان امواج توطئه‌های فرهنگی داشته باشیم وگرنه وضعیت همین خواهد بود که هست.
رکود و اختلاف در مساجد، نتیجه امام نبودن امام است...
از نظر شما چاره چیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۲۲
محسن ذوالفقاری

امر ولی چه زمانی در جامعه تسری پیدا می‌کند؟ حکومت اسلامی کی به ثمر می‌رسد؟ چرا رهبری این قدر بر نخبگان تاکید می‌کند. 
 اساسا مردم دو دسته هستند. یا نخبه هستند و یا پیرو نخبگان. نخبگان کسانی هستند که می‌توانند مردم را همراه کنند. نخبگان دارای نفوذ اجتماعی هستند و اثر اجتماعی دارند. آنان هستند که می توانند آحاد جامعه را برای تسری امر ولی آماده کنند و جریانات اجتماعی را به سمت مطلوب هدایت کند. 
 چندی است رهبری بر جوانان حزب‌الهی تاکید زیادی دارد و آنان را تشویق به فعالیت‌های بیشتر می‌نماید. در مقابل دستگاه‌های فرهنگی را دچار ولنگاری می‌پندارد. به نظر می رسد تشکل‌های انقلابی جوانان اکنون در دهه چهارم انقلاب به نخبگان جامعه در مسیر ولایی شدن تبدیل شدند و یا این که رهبری چنین ظرفیتی را درون آنان دیده است. 
 اما نکته اساسی این است که نخبگان جامعه دارای پایگاه اجتماعی هستند و خاصیت اثر اجتماعی دارند. به همین خاطر در آن روی فضای مجازی تاکید داشتند. چون ایشان بر این اعتقاد است که فضای مجازی اکنون قابلیت بیشتری برای جریان‌سازی دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۱۹
محسن ذوالفقاری

مسجد به عنوان جایگاهی استراتژیک در اسلام ،همواره منشأ فعالیت‌های بزرگ اعم از عبادی، علمی، سیاسی، نظامی ، فرهنگی و اجتماعی بوده است تا جایی که امام خامنه‌ای انقلاب را به عنوان مولود مسجد معرفی می‌کنند. اما امروز این خاکریز فرهنگی بسیار مهم تبدیل به ملعبه‌ای برای عده‌ای کاسب صفت شده است، که امرار معاش خود را با اشغال کردن این مسئولیت انقلابی انجام می‌دهند تا جایی که تنها انگیزه‌ی حضور آنان در این جایگاه مقدس است.

بی حجابی ،بی تفاوتی و... هزاران مشکل دیگر در کنار هزاران مسجد و پایگاه، بهانه‌ی خوبی برای دق کردن است... و این در حالیست که اصلا  از طلاب جوان استفاده نشده و امام جماعت به مسجد به عنوان مسئله‌ای جنبی نگاه می کند، زیرا در چندین جایگاه مشغول است و مسجد نیز تحت الشعاع آنان قرار می گیرد. خدای ناکرده اگر عده‌ای هم ذره‌ای شروع به کار فرهنگی کنند، هیئت امنایی که خود را مجتهد می‌دانند و چون عنکبوت‌های پیر بر مسجد تنیده‌اند، عرصه را برای آنان تنگ می کنند... آری امروز. چراغ سنگرهای فرهنگی شهر خاموش گشته و روز به روز بر غربت مسجد طراز اسلامی افزوده می‌شود.

سازمان محترم تبلیغات، ائمه جماعات و روحانیون محترم تکانی به خود دهید و به داد مساجد شهر برسید. وضعیت بحرانیست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۱۴
محسن ذوالفقاری